گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی

زیر مجموعه پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه شریف

گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی

زیر مجموعه پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه شریف

گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی

پژوهشگران عضو گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه صنعتی شریف، اینجا از فکرها و دل نوشته هایشان راجع به فعالیت ها و هدف های گروه می گویند. مطالب منعکس شده در این وبلاگ، به هیچ وجه منعکس کننده دیدگاه رسمی گروه نیست و بیان کننده نظرات شخصی نویسندگان است.
برای ارتباط با ما به این آدرس ایمیل بزنید:
socialristip@gmail.com

کانال تلگرام کسب و کار اجتماعی

سامانه آموزشی سرو

خبرنامه کارآفرینی اجتماعی حرکت

خبرنامه حرکت یک

شماره های پیشین

به فهرست دریافت کنندگان خبرنامه کارآفرینی اجتماعی «حرکت» بپیوندید.

عضویت در خبرنامه

۱۶ مطلب توسط «محمد ملک شاهی» ثبت شده است

 نویسنده مقاله، آقای اسفندیار عباسی است. وی یکی از اندیشمندان ایرانی است که موضوع اقتصاد مقاومتی و توسعه محلی را بعنوان حوزه تخصصی تحقیقات خود قرار داده و سایت "در خدمت اصلاح الگوی مصرف" که توسط وی مدیریت می‌شود منبع بسیار مفیدی برای مطالعه تحقیقات وی در این زمینه‌هاست. 

هدف از این نوشته، معرفی  مقاله " تحقق اقتصاد مقاومتی در دیگر جوامع چرا و چگونه " و دعوت شما به مطالعه کل آن می‌باشد. در ابتدای مقاله، روند استعمار  مرور می‌شود که بتدریج از مدل سنتی به سبک جدید تغییر یافته است و بر وابستگی به شرکت‌های بزرگ چند ملیتی و یا شرکت‌های بین‌المللی با مسئولیت­های محدود مبتنی است.

نویسنده ادعا می‌کند که این شرکت‌های فراملیتی، با نشستن بر مسند مدیریت اقتصاد کشورها، منافع مشترک خود (ترویج فرهنگ زیاده‌خواهی، رقابت، فردگرایی و مصرف‌گرایی) را گسترش داده‌اند. عباسی در ادامه، "تراژدی منابع عمومی" را یک فرضیه غلط می­داند و با توجه به استنادهای علمی، راه‌حل حفاظت از منابع مشترک را نه "برنامه‌ریزی متمرکز و خصوصی سازی"، بلکه "آموزش مهارت‌های اجتماعی، احیای نهادهای مشارکتی بومی و ایجاد نهادهای محلی جدید برای تشویق یاریگری و تصمیم‌گیری گروهی توسط بهره‌برداران محلی" می­داند. وی همین جوامع محلی را جبهه مقاومت در برابر استعمار جدید قلمداد می­کند زیرا "ساکنان این جوامعِ نوظهور، شرط خاتمه دادن به زیاده‌خواهیِ نظام سلطه را خاتمه دادن به زیاده‌خواهی‌های فردی می‌دانند. و این امر فقط وقتی میسر است که مردم در جوامعِ کوچک محلی زندگی کنند" و حقوق شهروندی را همراه با مسئولیت‌های اجتماعی پذیرا باشند.

از بُعد سیاستگذاری، نویسنده مقاله معتقد است، عملیاتی شدن اقتصاد مقاومتی به تجدید نظر در سیاست‌های اقتصادی، مخصوصا سیاست‌هایی که مورد حمایت سازمان‌های جهانی است، منوط می‌باشد. تعدادی از بنیادها، موسسات و دانشگاه‌هایی که ایدئولوژی اقتصاد مقاومتی را رهبری می‌کنند به ترتیب زیر معرفی شده‌اند: الف- بنیاد اقتصاد نوین، ب- کالج شوماخر ج- پایگاه اطلاعاتیِ «راهکارهای عملی»

در نهایت، سه نمونه از اقداماتی که با استقبال مردم و مبتنی بر ایدئولوژی اقتصاد مقاومتی در جهان اجرا شده و قابل گسترش است نیز به تفصیل معرفی شده­‌اند که در اینجا فقط به ذکر نام آنها بسنده می‌کنیم: 1- زمین امانیِ محلی، 2- بانکداری اجتماعی و 3- کسب و کارهای اجتماعی.

برای دریافت مشروح  این مقاله به این آدرس مراجعه کنید.

 

  • محمد ملک شاهی

مدل اقتصادی سوئیس

يكشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۵۸ ب.ظ

 

یوهان اشنایدرامان، رییس جمهور سوئیس، یکشنبه نهم اسفند به ایراد سخنرانی با موضوع درسهایی از مدل اقتصادی سوئیس، پرداخت. در زیر خلاصه ای از این ارایه که در سالن علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد، مستند شده است:

رئیس جمهور سوئیس پس از تشریح برخی خصوصیات کشورش (از جمله جممعیت 8 میلیونی و جی دی پی 60 میلیون دلاری و نظام نخست وزیر-رییس جمهوری) اظهار کرد که: «اقتصاد ما بر سه رکن  ساده استوار است:

1- بازار کار لیبرال (liberal job market) که به اقتصاد فرصت نفس کشیدن می­دهد. این رکن به کسب و کارها اجازه میدهد که خود را با محیط درحال تغییر تطبیق دهند.

2- روحیه همکاری و تعاونِ نشاط بخش که بر احترام متقابل و ارتباط، بنا شده است (lively social partnership) .این خصوصیت تضمین میکند که هیچ کسی در گوشه و کنار خیابان نخواهد مرد (کنایه از تامین حداقل نیازهای زندگی).

3- آموزش ابتداییِ فنی یا آکادمیک و تحقیقات روی مرزهای دانش. این توان نوآوری _که مهمترین منبع رقابتی بودن ماست_ را گسترش میدهد. »

وی همچنین نکاتی را درباره اهمیت اقتصاد مقاومتی و اقتصاد فراگیر که در ایران نیز مورد توجه قرار گرفته است مطرح نمود. در نهایت هم چندین موافقتنامه همکاری بین دانشگاهی توسط رییس دانشگاه های ایرانی و سوییسی امضا شد. 

لازم به ذکر است که دولت سوئیس سیاستهای رفاهی شدیدی را در ازای دریافت مالیات بالا پیگیری می کند (چندی پیش اخبار مربوط به همه پرسی برای حقوق ماهیانه 2800 دلاری به مردم سوئیس در رسانه ها خبرساز شده بود. این لینک را ببینید).

  • محمد ملک شاهی

سومین جلسه شورای همیاران توسعه محلی به موضوع احیای دریاچه ارومیه و پیدا کردن مدلی بهینه برای همکاری گروه­های توسعه­ محلی با هدف رفع این معضل اختصاص داشت. این جلسه 20م بهمن ماه 1394 در محل پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف برگزار شد. نکته ­ای که در جمع بر سر آن اجماع وحود داشت این بود که: « اثربخشی بسیاری از پروژه های عمرانی زیر سوال است و به باور بسیاری، ساختار ستاد از مدل شبه عمرانی بایستی به مدل رگولاتوری و سیاست گذاری تبدیل شود» و در ادامه جلسه افراد حاضر که لیست آنها در زیر آمده سعی کردند تا راهکارهای ورود گروه های توسعه محلی به این موضوع و تغییر نگرش، از رویکرد عمرانی به رویکرد اجتماع محور در ستاد  را مورد بحث و بررسی قرار دهند.

 

  • محمد ملک شاهی

در سیرجان رسمی هست بنام جمع آوری فضل که در شب مراسم شیرین عروسی اتفاق می افتد و این مراسم را برای عروس و داماد شیرینتر می­کند. در این مقاله سعی دارم قدری بیشتر درباره جنبه های اقتصادی-فرهنگی-اجتماعی این رسم توضیح بدهم تا به اعجاز آن پی ببریم. گرچه که بسیاری از جوانان بخاطر ترس از هزینه­های سرسام آور شروع زندگی مشترک، مدتی عطایش را به لقایش می بخشند. اما به میمنت این رسم مبارک، بسیاری از اهالی سیرجان از جمله خودِ من،حتی اگر از یک خانواده متوسط باشند، این چالش را بعنوان مانعی برای ازدواج نمیبینند، چون  در شب عروسی از طرف اقوام و خویشان به قدری کمک مالی در یافت میکنند که شروع زندگی شان با دغدغه مالی همراه نباشد.

اگر بخواهم خلاصه بگویم. من و همسرم در شب عروسی 70 میلیون تومان فضل جمع کردیم. با این پول و با کمک مقدار کمی پس انداز که داشتیم، توانستیم در تهران (محله شاپور) خانه بخریم و بدون دغدغه ی هزینه های خانه در تهران زندگی را شروع کنیم.

در تئوری­های مصرف علم اقتصاد، جوانی را به منزله­ ی دوره ای از زندگی فرد میبینند که نیازش به مصرف بیش از درآمد فعلی­اش است. پس باید که او را تامین مالی کنیم تا بتواند بر مبنای درآمدهای آینده اش مصرف کند امروزه این نیاز در دنیا توسط بازار مالی پاسخ داده می­شود و در کشورهایی که بازار مالی کاراست، هر جوان میتواند مقداری وام بگیرد تا زندگی اش را به کمک آن شروع کند و در آینده آن وام را بازپرداخت کند. این رسم نیز دقیقا همین نیاز را پاسخ می­گوید اما، با کلی مزیت های فرهنگی-اقتصادی-اجتماعی دیگر و از دوره ی ماقبل بانکداری تا امروز!

 شاید نقطه ی عطف مصرف بیشتر از درآمد در جوانان ازدواج ایشان باشد و به همین خاطر در دنیا مرسوم است که به جوانان وام هایی در قالب وام ازدواج و ... می دهند اما این رسم مزایای متعدد دیگری نیز دارد که چند مورد آن در ادامه آمده است:1- باعث تحکیم روابط اجتماعی قوم و قبیله در بلند مدت می شود چرا که این پولی که اهدا شده به مثابه یک قرض است که قوانین نانوشته­ی اجتماعی شما را به این سمت هدایت می­کند که در جشن فرزندان کسی که به شما پول اهدا کرده شرکت کنید و دین خود را ادا کنید. 2- فرهنگ قرض الحسنه بصورت واقعی اجرا می شود و اگر شما برایتان شرایطی پیش بیاید که قادر به کمک کردن در آینده و در جشن های طرف مقابل نباشید، مشکلی برایتان پیش نمی­آید در حالی که راه حل ارائه شده توسط اقتصاد روز وام است و اگر شما نتوانید آن را پس بدهید، مشمول جریمه و زندان خواهید شد و....

البته این عکس مربوط به مراسم عروسی من نیست، بلکه مربوط به یک مراسم عروسی در بلوچستان است. و شاید از این بابت جالب باشد که این فرهنگ بسیار خوب زمانی در همه جای ایران رواج داشته، اما الان کمرنگ تر شده و شاید برخی آن را به فراموشی سپرده باشند. همین الان من دوستان بسیاری دارم که میگویند این رسم زشتی است و من نمیخواهم در عروسی ام آن را اجرا کنم شاید باید دید که آسیب های این رسم چیست....

امیدوارم بتوانم این فرهنگ را مدوّن کنم تا حداقل دِین خودم را نسبت به این فرهنگ ادا کرده باشم. 

  • محمد ملک شاهی

کنش جمعی؛ شاه‌­بیتِ غزلِ توسعه

جمعه, ۲۷ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۲ ق.ظ

گرچه مدت زیادی نیست که کار و مطالعاتم در حوزه توسعه  است، اما تا اینجای کار، به این جمع بندی رسیده ام که «شاه­ کلید توسعه، کنش جمعی است، ولاغیر» کنش جمعی به این معنی که یک چیز(ـِناشناس)ی در میان افراد شکل بگیرد تا با آن بر تضاد منافع فردی شان غلبه کنند. این جمع بندی، متعلق به خودم (که تجربه خیلی کمی در این حوزه دارم)نیست بلکه، آن را مرهون همنشینی با بزرگان این زمینه در طول دوره ی هفت-هشت ماه اخیر هستم. چرا که همیشه در صحبتهای از توسعه محلی با ایشان، در نهایت بحث به چیزی نمیرسیم مگر «کنش جمعی».  منظورم از بزرگان و فعالان توسعه محلی سه کس است:1- گروه کسب‌­وکار و نوآوری اجتماعی، 2-گروه همیاران توسعه محلی، 3-کلاسهای درس اقتصاد توسعه دکتر متوسلی است. که در زیر اشاراتی به هر یک شده:

1-دیروز(چهارشنبه 25 آذر) که در جلسه گروه کسب و کار و نوآوری اجتماعی صحبت از تجربه توسعه­ ی روستای نایین بود، دیدیم که چگونه کنش جمعی می­تواند تضاد منافع را در یک گروه 12نفری از بین ببرد و باعث محقق شدن یک هدف مشترک در میان ایشان شود. در این تجربه بعد از کنش جمعی شرکت مردمی میشود و هفت هزار نفر از نایینی­ها سهامدار این شرکت می­شوند تا پایداری این توسعه تضمین شود.

2-در میان همیاران توسعه محلی،اکثریت قریب به یقین مدلهای توسعه محلی، بر پایه گروه شدن مردم عمل می­کنند. مثلا انجمن بوم‌­پژوهان اگر به هدف توسعه یک روستا به آن روستا سفر کند و در طول شش ماه نتواند یک گروه در روستا تشکیل دهد از آن روستا به روستای دیگر خواهد رفت.چراکه در این انجمن برپایه الگوی «توانمند سازی اجتماع محور» عمل می­کند .
جالبتر اینکه وقتی دو فرد کلیدی دو موسسه، یعنی محمد حسین حسین زاده از بانک قرض­الحسنه رسالت و سعید نوری نشاط از انجمن بوم پژوهان یک مباحثه را شروع کردند، بحث بر سر این بود که درکنش جمعی هدف اهمیت دارد و یا صرف مکالمه کافیست؟ یان بحث بصورت ضمنی بر این نکته صحه میی گذارد که کنش جمعی در توسعه ی مد نظر این بزرگواران مهم است اما آیا در این کنش جمعی باید یک هدف عامل گرد هم بودن باشد یا نه خود بحث دیگری است. (این مباجثه در مینودشت بود که عکسهایی از این سفر را سید رضای عزیز در پست سفری خاطره انگیز به ده چناشک آورده است)

3-دکتر متوسلی که یکی از اساتید با تجربه اقتصاد توسعه در دانشگاه تهران است، کتاب «اقتصاد کنش جمعی» را بعنوان متن اصلی برای تدریس کارآفرینی اجتماعی  خود قرار داده است.

ذهنیت و چارچوب ذهنی و اعتقا­دات و عقاید من در این جمع بندی که «کنش جمعی در  توسعه ی محلی نکته مهمی است» بی تاثیر نبوده و در ادامه این اعتقادات را قدری بیشتر تبیین میکنم البته، لازمه ی ورود به آن این یک شفاف سازی است: تا به اینجای نوشته جسارت زیادی کردم، چرا که درباره چیزی که خودم خیلی از آن سردرنمی­آورم بلکه فقط به آن علاقمندم، جمع بندیِ خودم را نوشته ام. در ادامه میخواهم پا را فراتر بگذارم و پای دین که وحی منزل است را هم به نظرات خودم آلوده کنم. امیدوارم که با نقد و نظرات ارشمندتون این جسارتها که به مثابه دست و پا زدن من در گل است را راهنمایی کنید تا انشالله به راه راست هدایت شود.


اسلام؛ درقامت تسهیلگر کنش جمعی

من فکر میکنم یکی از موضوعاتی که دین اسلام سعی کرده با احکامش در جامعه جاری و ساری کند، کنش جمعی بوده؛ چرا که در اسلام، تاکید زیادی بر کنش جمعی شده است. یکی از الهام بخش ترین این تاکیدها (برای من) در حدیث زیر از پیامبر اکرم  بوده است:

«اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند، هر رکعت از نماز آنها ثواب صدو پنجاه رکعت نماز را دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند، هر رکعت ثواب ششصد نماز دارد و اگر سه نفر اقتدا کنند، هر رکعت از نماز آنان ثواب یک هزار و دویست رکعت و اگر 4نفر اقتدا نمایند، هر رکعت ثواب دو هزار و چهارصد نماز را دارد و هر چه بیشتر شوند ثواب نمازشان به همین ترتیب بیشتر می شود تا به ده نفر برسند و تعداد آنها که از 10گذشت اگر تمام آسمانها کاغذ و همه دریاها مرکب و درختها قلم و جن و انس و ملائکه بخواهند بنویسند، نمی توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسنده

من در نوجوانی برایم سوال بود که چرا اینگونه است، و به دنبال فرمولی بودم که ثواب، طبق آن محاسبه می­شود. هیچ وقت هم موفق نشدم فرمول ریاضی­ اش را پیدا کنم ولی شاید در علوم انسانی بتوان این احادیث را فرموله بندی کرد.

شاید تاکید اسلام بر نماز جماعت ناشی از اهمیت کنش جمعی است و هدف اسلام چیزی نیست بجز اینکه مسلمانان را گرد هم جمع کند تا در میانشان مکالمه شکل بگیرد و فرایند کنش جمعی که منجر به توسعه می­شود تسهیل شود.جالبتر این است که این تسهیلگری اسلام برای شکلگیری کنش جمعی در میان مسلمانان در سطوح مختلف منطقه‌­ای، محلی و بین المللی وجود دارد. هر روز پنج نوبت نماز که توصیه شده به جماعت  خوانده شود، یک پیشنهاد اسلام است که کنش جمعی در سطح یک محله را تسهیل می­کند. هر هفته نماز جمعه در سطح یک منطقه شکلگیری کنش جمعی را راحتتر می­کند و درنهایت حج مصداق تسهیلگری برای کنش جمعی مسلمانان جهان است!

اما اینکه مسلمانان چگونه رفتار کرده اند، که باعث شده بجای اینکه کنش جمعی رخ بدهد، فاجعه منا از حاصل شده، خود بحث مجزایی می­ طلبد.

کنش جمعی، در علم اقتصاد

در این زمینه چندان اطلاعات زیادی ندارم و در همین حد میدانم که الینور استروم که جایزه نوبل اقتصاد دارد و برخی دیگر از اقتصاددانان  از جمله راجر کامونز در این زمینه، کتب و مقالات ارزشمندی را به رشته ی تحریر درآورده اند که انشالله فرصت کنم و مطالعه شان کنم. اما خلاصه یک مقاله از هوارد گاردنر را همراه با نتیجه گیری خودم در زیر آورده­ام:
گاردنر ، در مقاله­ی لایه های چندگانه­ی ذهن نوشته سال 1389 شمسی خورشیدی[1]، ابتدا خلاصه ای از دانش بشری درباره انواع مختلف استعداد هایی که بشر قادر است آنها را جذب کند ارایه می­کند و طبق این چارچوب، استعدادهای ذهنی و ذاتی بشر را میتوان در 9 نوع خلاصه کرد: 1-هوش کلامی-زبانی، 2-هوش ریاضی-منطقی، 3-هوش موسیقایی، 4-هوش تصویری-فضایی، 5-هوش جسمی-حرکتی، 6-هوش میان فردی، 7-هوش درون فردی، 8-هوش طبیعت گرا و 9-هوش سوالات بزرگ.

در ادامه این مقاله، گاردنر  با موردکاوی موفقیت مارگاریت تاچر در توسعه کشور انگلیس، به این جمع­بندی میرسد که توسعه حاصل قرار گرفتن این انواع استعدادها در کنار یکدیگر است؛ چراکه این مهارت ها در تاچر به فعلیت رسیده است. اگر این دیدگاه و جمع بندی مقاله را قبول کنیم آنگاه بنظر می­رسد، به فعلیت رسیدن همزمانِ همه­ی این استعدادها در گروهی از انسانها بسیار محتمل تر است تا اینکه در یک فرد!



[1] Multiple Lenses on The Mind, Howard Gardner, 2005

  • محمد ملک شاهی

از هرچه بترسی، به سرت می‌آید؟!

جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۴ ق.ظ

راند اول: انتخاب اقتصاد برای تحصیلات تکمیلی، با تراژدیِ «بانکی شدن»!
ه

شاید بعد از امر خیر ازدواج سخت ترین انتخاب زندگی من انتخاب رشته ارشد بود، بین MBA و اقتصادِ شریف دودل بودم و در نهایت هم برای کنکور هردوتایش اسم نوشتم و این انتخاب را کمی به تعویق انداختم. از یک طرف کنکور ام بی ای سخت بود و مدت آماده سازی محدود و از طرف مقابل اقتصاد خواندن ترسناک و رعب آور بود. ترس از اینکه اقتصاد بخوانم و مشابه خیلی از سایر اقتصادخوانده ها شرایطی مهیا نشود که بتوانم تغییری در شرایط کشور ایجاد کنم و مجبور شوم در همین مسیر حرکت کنم. ولی از طرف مقابل اگر MBA میخواندم _بنا به پیشفرض ذهنی ام_ می‌توانستم برای خودم که هیچ، برای یک گروهی کسب و کار راه بیندازم.

 درگیر و دار این تصمیم گیری هولناک و سایر درگیری های ذهنی، تراژدیک ­تر از همه برایم این بود که اقتصاد بخوانم و مثل فلان دوستم که فارغ ­التحصیل اقتصاد شریف بود, «پشت باجه نشین»ـِ بانک بشوم! برایم مهم نبود چه بانکی، آن موقع من همه بانک‌ها را به یک چشم، بد و مقصر شرایطِ ناگوار کشور میدیدیم و همیشه برایم سوال بود که: "چرا باید در این کشور بیش از سوپر مارکت، شعبه بانکی داشته باشیم؟"،"آیا بجز با اصطلاحِ «درشیشه کردنِ خون مردم» می‌شود رشد قارچ‌گونه بانک­ها، رشد ویروسی موسسات مالی غیر‌مجاز و رشد نمایی شرکت‌های هرمی­ را توجیه کرد؟" و "مگر بانکها دارند چه خدمت/کالای واقعی­ را تولید می­کنند که اینهمه سودآورند و روز به روز بر تعدادشان افزوده می شود؟"

در نهایت بخاطر محدودیت زمانی و همچنین امید به آینده­ای روشنتر که در آن یک اقتصادخوانده می­تواند در جایی بغیر از بانک کار کند، تصمیم گرفتم اقتصاد بخوانم.

 

راند دوم: هنوز کارشناسی ارشدِ اقتصادم تمام نشده،«رسالتی» شدم!ه

گرچه یک و نیم سالی که در صفحه باشگاه اقتصاددانانِ روزنامه دنیای اقتصاد بودم(بصورت پاره‌وقت و در کنار تحصیل اقتصاد) خیلی برایم آموزنده و مفید بود، اما تصمیم گرفته بودم که، از محیط پر استرس روزنامه نگاری خارج شوم. دو دوستم که در گروه «کسب و کار و نوآوری اجتماعی»ـِ «پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه شریف»کار می­کردند، پیشنهاد داده بودند که بروم آنجا. میدانستم که آن گروه همکاری­هایی با بانک قرض ­الحسنه رسالت دارد و این اولین سیگنال منفی بود. چراکه من بانک­ها را دلیل بسیاری از معضلات کشور می­دانستم، حالا چه رسد به موسسات مالی و اعتباری اعتقاد داشتم می­کردم بیش از بانک­ها به ضرر اقتصاد کلان کشورند...

شروع کردم به تحقیق و جستجو: اولین سیگنال مثبت این بود که رسالت، بانک است و مورد تایید بانک مرکزی، دومین سیگنال مثبت این بود که این بانک حتی با سختگیرانه ­ترین تعریف،یک «کسب و کار اجتماعی» است که سودی بین سهامدارانش تقسیم نمی­کند و سی هزار سهامدارش به نیت پاگرفتنِ یک مدل بانکداری اسلامی، سهام این مجموعه را بصورت قرض ­الحسنه خریده­ اند!

مصاحبه را شرکت کردم و در گروه «کسب و کار و نوآوری اجتماعی» مشغول به کار شدم، هر چه بیشتر زمان می­گذرد سیگنالهای مثبت بیشتری هم درباره بانک قرض الحسنه رسالت پیدا می­کنم، سیگنالهایی از جمله:

1-تایید مدل رسالت توسط مولوی عبدالحمید(مفتی اهل سنت بلوچستان)

2-  تلاش رسالتی­ها برای رفع ایرادات دینی بانکداریشان و گسترش مدلشان به جهان اسلام

3- دغدغه توسعه‌یِ پایدار بر محور دانش‌ در میان مدیران ارشد بانک قرض الحسنه رسالت و...

خلاصه اینکه، من گرچه نسبت به سیستم بانکی کشور و تاثیرات منفی­ ای که بر اقتصاد کلان می‌گذارد انتقادات فراوانی داشته و دارم، اما با افتخار و سربلندی،خود را عضو خانواده بانک قرض الحسنه رسالت میدانم و امیدوارم این بانک و مدلی که بصورت عملی پیاده کرده است، بتواند نتنها در سیستم بانکی کشور بلکه در روند توسعه کشور تاثیرات مثبتی برجای بگذارد.

جشن بزرگ خانواده بانک قرض الحسنه رسالت- تابستان 94

راند سوم: حل تناقض؛ رسالت، بانک نیست

همانطور که مدیر عامل رسالت هم بارها تاکید کرده، رسالت یک بانک نیست، بلکه اگر قرض الحسنه را از آن بگیریم هیچ هویتی برایش باقی نخواهد ماند. رسالت یک «بانک اجتماعی» است و یک «بانک فرض الحسنه» است و نه بانک به معنای رایج آن در ایران. 

البته ناگفته نماند که، گروه کسب و کار و نوآوری اجتماعی اصلا کار بانکی نمی­کند، بلکه فقط یکی از رفقای­ استراتژیکش، بانک قرض الحسنه رسالت است و اگر بخواهم درباره گروه کسب و کار و نوآوری بنویسم، درست تر این است که درباره کارهایی که در گروه انجام می­شود، از جمله پروژه­ هایی که با همکاری انجمن حامیان فرهنگ قرض الحسنه و کارآفرینی اجتماعی در حال انجام است، بنویسم. اما بالاخره این هم یکی از خاطرات بدو ورود من به گروه است. انشالا سایر خاطرات و نظرات در پست های بعدی.

  • محمد ملک شاهی