احیای دریاچه ارومیه، مساله ای بسیار پیچیده!
اولین سوالی که در مواجهه با مسائل راهبردی و سیاستگذاری باید پاسخ داده شود، میزان پیچیدگی آن مساله است. در ادبیات رایج در حل مسائل عمومی کشور، براساس پیچیدگی، مسائل به "ساده یا ملایم" و "پیچیده یا بدقلق" تقسیم بندی میشوند. در واقع برای پیچیدگی مسأله طیفی مطرح میشود که در یک طرف آن مسائل ساده و در طرف دیگر آن مسائل پیچیده قرار دارد. در مسأله ساده، تعریف دقیقی از مسأله وجود دارد و مفروضات و نتیجه مطلوب مسأله مشخص است در نتیجه راه حل مشخصی برای آن وجود دارد (مانند اکثر مسائل ریاضی یا مسائل هندسه اقلیدسی ) ولی در مسأله پیچیده و به اصطلاح بد قلق تعریف مشخصی از مسأله وجود ندارد؛ یعنی بر سر اینکه خود مسأله چیست توافقی وجود ندارد و همچنین برای این مسائل راه حل درست یا راه حل بهینه، معنی ندارد و نمیتوان راه حل قطعی و عینی برای آنها متصور شد. عمده این مسائل مربوط به مسائل اجتماعی است. برخورد ساده با یک مسئله پیچیده می تواند عواقب بلند مدت جبران ناپذیری داشته باشد.
نگاه به مساله دریاچه ارومیه، ریشه های شکل گیری آن و نتایج تلاش هایی که برای احیای آن انجام شده است نشان می دهد دلایل زیادی وجود دارد تا این مساله را یکی از پیچیده ترین مسائل کلان کشور به حساب آوریم. در ادامه برخی از جوانب این پیچیدگی ذکر می گردد.
- ۰ نظر
- ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۱۸