گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی

زیر مجموعه پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه شریف

گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی

زیر مجموعه پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه شریف

گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی

پژوهشگران عضو گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه صنعتی شریف، اینجا از فکرها و دل نوشته هایشان راجع به فعالیت ها و هدف های گروه می گویند. مطالب منعکس شده در این وبلاگ، به هیچ وجه منعکس کننده دیدگاه رسمی گروه نیست و بیان کننده نظرات شخصی نویسندگان است.
برای ارتباط با ما به این آدرس ایمیل بزنید:
socialristip@gmail.com

کانال تلگرام کسب و کار اجتماعی

سامانه آموزشی سرو

خبرنامه کارآفرینی اجتماعی حرکت

خبرنامه حرکت یک

شماره های پیشین

به فهرست دریافت کنندگان خبرنامه کارآفرینی اجتماعی «حرکت» بپیوندید.

عضویت در خبرنامه

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

سه سوال کلیدی، برای تشخیص بنگاه اجتماعی

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۶:۵۶ ب.ظ

همه ما کمابیش با واژه‌ی بنگاه اجتماعی آشنا هستیم. تعاریف بسیاری برای این مفهوم توسط دانشگاهیان و کارآفرینان مطرح شده است. اما برای اینکه بتوانیم تشخیص دهیم یک بنگاه، اجتماعی محسوب می‌شود یا خیر چه راهی وجود دارد؟

موسسه ACUMEN بستری است برای حمایت‌‌های دانشی، فنی و مالی از کارآفرینان اجتماعی. بنا بر ماموریتش، این موسسه می‌بایست کارآفرینان اجتماعی و بنگاه های اجتماعی را تشخیص دهد. این موسسه، در یکی از مطالب خود، سه سوال کلیدی برای تشخیص بنگاه اجتماعی مطرح می‌کند:

·         آیا بنگاه مورد نظر برای اثرگذاری های خود اولویت بندی دارد؟ موضوع هسته اصلی کسب و کار بنگاه می‌بایست خلق یک یا چند اثر مثبت اجتماعی باشد. به این معنی که، توانایی آنها در بهبود زندگی مردم و بهبود دنیا خروجی غیرمستقیم کار آنها نباشد، بلکه تمرکز اصلی آنها باشد.

بنابراین اگر برای مثال بانکی تجاری را سراغ دارید که در راستای مسئولیت اجتماعی و بوسیله 10% از سود خود، از آموزش رایگان حمایت می‌کند، نمی‌تواند جزو بنگاه های اجتماعی حساب شود

·         آیا بنگاه مورد نظر توانسته معادلات را تغییر دهد؟ راه حل بنگاه برای معضل اجتماعی مدنظر می‌بایست نوآورانه باشد و فضای حاکم بر آن حوزه را تغییر دهد. بدین معنی که آنها گاهی اوقات بازارهایی می‌سازند که قبلا وجود نداشته است.

اگر دغدغه اصلی موسسه ای، رهایی زنان روستاهای مناطق کمتر توسعه یافته از فقر است، تمرکز اصلی این بنگاه، اجتماعی است. اما اگر برای این کار، به سراغ روشهای خیریه ای معمول (مانند کمک های بلاعوض، و یا فروش صنایع دستی معمول روستا بوسیله جشنواره‌های خیریه) رفته است، بنابراین نتوانسته معادلات حاکم بر فضا را تغییر دهد و بنگاه اجتماعی محسوب نمی‌شود.

·         آیا بنگاه مورد نظر با روشهای حرفه‌ای اداره می‌شود؟ یک بنگاه اجتماعی (انتفاعی یا غیرانتفاعی) می‌بایست طوری سازماندهی و اداره شود که بتواند خودگردانی مالی خود را حفظ کند.

اگر بنگاهی، دغدغه اصلی خود را تحصیل کودکان کار تعریف کرده باشد، و همچنین روشها و بازارهای جدیدی برای کاهش هزینه‌های تحصیل و کسب درآمد توسط سرپرستان این کودکان ایجاد کرده باشد، تا بدین جا مشخصات یک بنگاه اجتماعی را داراست. اما اگر درآمدهای بنگاه کفاف هزینه‌هایش را ندهد، بنابراین نمی‌توان برروی پایداری آن حساب کرد و نمی‌توان آن را بنگاه نامید. چون دیر یا زود محکوم به تعطیلی خواهد بود.

تنها با برخورداری توامان این سه ویژگی است که یک کارآفرینی اجتماعی متولد می‌شود و یک بنگاه، بنگاهی اجتماعی محسوب می‌گردد.

  • سید وحید رضوی

نوآوری اجتماعی در زمینه کشاورزی

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۴۷ ب.ظ

کشاورزی یکی از بخش های مهم اقتصاد است که در تولید ناخالص داخلی، ارزآوری و از همه مهمتر اشتغال کشور نقشی پر اهمیت دارد. از طرفی سبک توسعه این حوزه اقتصادی در کشور منجر به تبعات بسیار زیادی به ویژه در از بین بردن منابع آب به وجود آورده است که نتیجه آن خشکی دریاچه ها، رودها و تالاب ها و کاهش چشمگیر آب های زیرزمینی بوده است. به همین جهت به نظر می رسد فعالیت ها و ابتکارات جدیدی که در این زمینه بتواند به بهبود وضعیت کشاورزی مبتنی بر پایداری و تعهد به محیط زیست بیانجامد نوآوری هایی اجتماعی خواهد بود.

از آنجا که چنین موضوعی در سطح کلان کشور مطرح بوده و رویکرد و نگاه حاکمیت ایران معمولا با مولفه های پایداری مخصوصا در زمینه کشاورزی هم راستا نبوده است، طبیعتا نیاز به تغییر رویکرد حاکمیت و ایفای نقش مناسب آن در اصلاح مدل توسعه بسیار پر اهمیت است. اما سوالی که مطرح است این خواهد بود که با فرض آنکه دولت و حاکمیت، حرکت به سمت توسعه پایدار و فروکش کردن عطش توسعه را پذیرفتند، حال چگونه باید مردم و کشاورزان را در مسیر نوآوری های اجتماعی دوستدار محیط زیست در زمینه کشاورزی همراه کنند.

باید پذیرفت که افزایش کشاورزی، حفر چاه های غیر مجاز، گسترش شهرها و ... هیچ کدام یک شبه رخ نداده است و اکنون هم برای اصلاح وضعیتی که به نابودی منابع منجر می شود، نمی توان شتاب زده عمل کرد. دولت اکنون نمی تواند به راحتی مسدود کردن چاه های غیر مجازی که تا مدت ها چشم هایش را بر روی آن بسته بود و کاهش سطح زیر کشتی را که تا مدت ها از رشد آن استقبال می کرد، دنبال کند و تاکید و اصرار بر آن می تواند تبعات منفی بزرگی برای کشور داشته باشد. از آن مهمتر جامعه ای که با کشاورزی راه و روش تامین معاشی برای خود دست و پا کرده است و اکنون به امید برداشت از زحمات گذشته خود است به راحتی نمی تواند منافع خود را به نفع محیط زیست و سایر مردم نادیده بگیرد. علاوه بر وابستگی معیشتی این جامعه به چنین شیوه تامین معاش، کشاورزی برای جامعه مذکور حکم سبک زندگی و هویتی نیز دارد که در این مورد هم نمی توان به راحتی آن را تغییر داد.

به نظر می رسد تغییر در سبک کشاورزی و معیشت برای حرکت به سمت توسعه پایدار، نیازمند جامعه ای از کشاورزانی است که در حال حاضر در اغلب مناطق کشور با آن فاصله جدی داریم. جامعه کشاورز در صورتی که توانمند بوده و سرمایه انسانی و اجتماعی بالاتری به دست آورد و در کنار آن رفاه بیشتر، امنیت زندگی بالاتر و امکانات مناسب تر در دسترس داشته باشد، راحت تر در مسیر نوآوری اجتماعی، توسعه پایدار و کشت سودمندتر با در نظر گرفتن جوانب مختلف حرکت خواهد کرد و این منجر به اجرایی شدن سیاست های توسعه پایدار دولت خواهد شد.

 برای نمونه در دهه های گذشته متوسط سنی کشاورزان پیوسته افزایش یافته است و مسن بودن کشاورزان منجر به کاهش بهره وری، عدم آگاهی از اطلاعات مورد نیاز و عدم تمایل به نوآوری و استفاده از روش های جدید می شود. به همین جهت جامعه کشاورزی برای افزایش بهره وری نیازمند وارد شدن نسل جدیدی از کشاورزان است تا بتواند نوآوری های جدید در راستای توسعه پایدار را بپذیرد و دنبال کند.

همچنین جامعه کشاورزان باید به جامعه ای تبدیل شود که در ارتباط موثر و متقابل نهادهای توسعه دهنده فناوری های جدید یا نهادهایی که با فناوری های جدید آشنا بوده و توانایی به کارگیری آن را دارند، دانش مورد نیاز برای توسعه پایدار کشاورزی را به کار گیرد. علاوه بر این، کشاورزان باید بتوانند اطلاعات مورد نیاز بازار محصولات و کشت محصولاتی که می تواند همزمان به استفاده بهینه و پایدار از آب، افزایش سود برای آنها و تامین نیاز کشور توجه کند را به دست آورند و با استفاده از آن تصمیم گیری کنند.

بر اساس توصیف بیان شده از جامعه کشاورزی مطلوب، نقش تسهیلگری برای توانمندسازی جامعه کشاورزی مطرح می شود و اهمیتی غیر قابل انکار پیدا می کند. تسهیلگران باید توانمندسازی این جوامع را در جهت بهبود وضعیت کشاورزی انجام دهند و به آنها برای فهم مناسب تر مساله یاری برسانند. همچنین ابزارها و به طور کلی دانش جدید در این حوزه را به کشاورزان منتقل کنند.

نقش مهم دیگری که برای تسهیلگران تعریف می شود تلاش برای به مشارکت گرفتن جوامع محلی در تصمیم سازی، توسعه راهکارها و انجام آنها است. از آنجا که سابقه کشور در دهه های گذشته در راستای خدمات رسانی به روستاها و کشاورزان در فضای متفاوتی دنبال شده است و این سبک تبدیل به فرهنگی در سطح جوامع محلی گشته است، تغییر آن بسیار سخت و پر اهمیت است.

همچنین علاوه بر توانمندسازی کشاورزان و جوامع محلی، برای تبدیل شدن جامعه کشاورزان به جامعه ای پویا، مرفه و دنبال کننده توسعه پایدار، نیاز به اقدامات مهمی از طرف دولت احساس می شود. نگاه موجود در جامعه به کشاورز به عنوان قشر ضعیف و مستضعف، باید با اقداماتی جهت بهبود زندگی این جامعه جایگزین شود تا رفاه و ارتقا طبقه اجتماعی کشاورزان را به وجود آورد. در این صورت توسعه پایدار راحت تر می تواند به دغدغه خود کشاورزان مرفه و با جایگاه اجتماعی بالا تبدیل شود و به این صورت آنها سیاست های دولت را دنبال کرده و حتی از دولت چنین اموری را مطالبه می کنند.

در این راستا هویت بخشی به تشکل های کشاورزی و سپردن بخشی از وظایف مربوط به خودشان مانند مدیریت محلی منابع، حمایت از تعاونی ها و ... به آنها، کمک قابل توجهی به این هدف خواهد کرد. همچنین دولت باید با سیاستگذاری های خود در راستای کاهش ریسک کشاورزان برای حرکت به سمت تولیدات جدید با منافع مذکور، از طریق اقداماتی همچون توجه به  وضعیت زنجیره ارزش چنین محصولاتی و بهبود آن تلاش کند.

مکانیزم یارانه نیز باید در راستای اهداف بیان شده هدفمند گردد و به جای پرداخت یارانه برای آب و انرژی به مواردی پرداخت شود که رفاه کشاورزان، در اختیار قرار دادن امکانات و شیوه های بهره ور و جدید کشاورزی، اطلاعات مورد نیاز و در نهایت توسعه پایدار کشاورزی و احتمالا سود کشاورزان را دنبال کند. 

در همه این موارد باید توجه داشت که دستیابی به چنین وضعیتی نیازمند تلاش جدی دولت، نهادهای مدنی و مردم دارد و در کوتاه مدت به دست نخواهد آمد. همچنین اگر چه هزینه های دستیابی به چنین وضعیتی زیاد است، اما به نظر می رسد بیشتر از هزینه های گزاف دولت در راستای اقدامات عمرانی برای کشاورزی همچون ساخت سدها نباشد.


  • سروش طالبی اسکندری

مدل اقتصادی سوئیس

يكشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۵۸ ب.ظ

 

یوهان اشنایدرامان، رییس جمهور سوئیس، یکشنبه نهم اسفند به ایراد سخنرانی با موضوع درسهایی از مدل اقتصادی سوئیس، پرداخت. در زیر خلاصه ای از این ارایه که در سالن علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد، مستند شده است:

رئیس جمهور سوئیس پس از تشریح برخی خصوصیات کشورش (از جمله جممعیت 8 میلیونی و جی دی پی 60 میلیون دلاری و نظام نخست وزیر-رییس جمهوری) اظهار کرد که: «اقتصاد ما بر سه رکن  ساده استوار است:

1- بازار کار لیبرال (liberal job market) که به اقتصاد فرصت نفس کشیدن می­دهد. این رکن به کسب و کارها اجازه میدهد که خود را با محیط درحال تغییر تطبیق دهند.

2- روحیه همکاری و تعاونِ نشاط بخش که بر احترام متقابل و ارتباط، بنا شده است (lively social partnership) .این خصوصیت تضمین میکند که هیچ کسی در گوشه و کنار خیابان نخواهد مرد (کنایه از تامین حداقل نیازهای زندگی).

3- آموزش ابتداییِ فنی یا آکادمیک و تحقیقات روی مرزهای دانش. این توان نوآوری _که مهمترین منبع رقابتی بودن ماست_ را گسترش میدهد. »

وی همچنین نکاتی را درباره اهمیت اقتصاد مقاومتی و اقتصاد فراگیر که در ایران نیز مورد توجه قرار گرفته است مطرح نمود. در نهایت هم چندین موافقتنامه همکاری بین دانشگاهی توسط رییس دانشگاه های ایرانی و سوییسی امضا شد. 

لازم به ذکر است که دولت سوئیس سیاستهای رفاهی شدیدی را در ازای دریافت مالیات بالا پیگیری می کند (چندی پیش اخبار مربوط به همه پرسی برای حقوق ماهیانه 2800 دلاری به مردم سوئیس در رسانه ها خبرساز شده بود. این لینک را ببینید).

  • محمد ملک شاهی

به نام خدا

موضوع دریاچه ارومیه دارای ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و ... است که بر پیچیدگی این موضوع می افزاید به همین دلیل ستاد احیای دریاچه ارومیه علاوه بر پرداختن بر جنبه های فنی برای برطرف کردن معضلات دریاچه ارومیه به ابعاد اجتماعی آن نیز توجه دارد. در همین راستا، نشستی عمومی با موضوع " فرصت های کارآفرینی و تجاری سازی فناوری در کنار چالش های اجتماعی " با حضور آقای دکتر روح الله حمیدی مطلق، مدیر گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی و مشاور ستاد احیای دریاچه ارومیه، دوشنبه 10 اسفند در دانشگاه صنعتی شریف برگزار خواهد شد برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به سایت فراایده مجری این نشست مراجعه نمایید. 

  • رضا طبیب زاده

تشبیه رقابت بازار به رقابت حیات وحش!

شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۲۱ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 در مطالب آینده، تعریفی جمع بندی شده از بنگاه اجتماعی که برگردان واژه social enterprise است ارائه خواهد شد اما در این مطلب مختصر توضیحی درباره آن و دغدغه ای که با بررسی یک تعریف از آن در ذهنم مجددا جان گرفت، ارائه می گردد . کارآفرینی اجتماعی می تواند منجر به خروجی های مختلفی شود که یکی از این خروجی ها، بنگاه اجتماعی نام دارد، بنگاه های اجتماعی در واقع کسب و کارهایی هستند که هدف اصلی آنها برطرف کردن مشکلات اجتماعی و خلق ارزش مشترک است.

برطرف کردن مشکل اجتماعی می تواند از طریق اشتغالزایی برای اقشاری خاص مثل معلولان، بیماران هموفیلی، زندانیان آزاد شده یا زنان سرپرست خانوار، ارائه محصول یا خدمت به جوامعی خاص نظیر جوامع محروم، آموزش مهارت های مختلف از جمله آموزش مهارت های راه اندازی کسب و کار، حفظ محیط زیست، اقدامات فرهنگی و ... باشد. اجتماعی بودن هدف، وجه اشتراک همه تعاریف ارائه شده از بنگاه اجتماعی  است. عده ای معتقدند سازمان های غیرانتفاعی، مشروط بر آنکه بخش قابل توجهی از بودجه مالی آنها از طریق تجارت تامین شود، بنگاه اجتماعی محسوب می شوند به عنوان مثال یکی از شرط های موسسه Social Enterprise UK در مورد بنگاه اجتماعی آن است که بنگاه اجتماعی باید حداقل نیمی از بودجه مالی خود را از طریق فروش محصولات یا خدمات تامین کند. از طرف دیگر، سازمان های تجاری با هدف اصلی اجتماعی، بنگاه اجتماعی محسوب می شوند

در مورد وضعیت سود حاصل شده در بنگاه اجتماعی  اتفاق نظر وجود ندارد؛ عده ای معتقدند که سود حاصل شده از فعالیت های بنگاه اجتماعی باید مجددا در آنها سرمایه گذاری شود و برخی معتقدند که حداقل نیمی از این سود باید مجددا سرمایه گذاری شود وتعاریف مختلف ارائه شده، ضوابط خاصی برای بنگاه اجتماعی در نظر می گیرند.

در یکی از مطالب، دلیل شکل گیری بنگاه های اجتماعی به شکل زیر عنوان شده بود کاهش بودجه ی دولت ها و افزایش مشکلات اجتماعی، تعادل برطرف کردن مشکلات اجتماعی توسط دولت ها را به هم زد و دولت ها را به علت ساختار آنها در برطرف کردن مشکلات اجتماعی ناکارآمد ساخت از طرفی سازمان های غیرانتفاعی یا به عبارتی سازمان های خیریه سنتی نیز خلاقیت و پایداری، کمی دارند و نمی توانند با این ساختار و با وابستگی شدیدی که به کمک های مالی دیگران دارند با مشکلات اجتماعی فزاینده به صورت پایدار مقابله کنند. سازمان های تجاری نیز رسالت اصلی خود را حداکثر کردن سود برای سهامداران خود می دانند نه برطرف کردن مشکلات اجتماعی. بنابراین عده ای پاسخ را بنگاه های اجتماعی می دانند که مکانیزم های بازار و تکنیک های کسب و کار، خلاقیت را در آنها تحریک می کند و با ایجاد درآمد برای آنها، تحقق ماموریت اجتماعی آنها را پایدارتر و با سرمایه گذاری مجدد سود حاصل شده در همان کسب و کار، گسترده تر می سازد. سوال می شود که منشا این خلاقیت در بنگاه های اجتماعی چیست؟ یک پاسخ، رقابت در بازار و مکانیزم بازار است هر چند می توان پاسخ های دیگری نیز برای این سوال ارائه کرد. با واژه " رقابت " دغدغه ذهنی قبلی ام زنده شد. رقابت در بازار دارای نکات مثبت زیادی است یکی از این نکات مثبت افزایش نوآوری و بهبود فرآیندها، محصولات و خدمات است. اما این رقابت در برخی بازارهای ما به رقابت حیات وحش می ماند و تشبیه ها و جمله هایی این ذهنیت را تقویت می کنند خاطر دارم جمله ای در همین ارتباط شنیدم که بیان می کرد " یک آهو برای آنکه زنده بماند باید سریع تر از سریع ترین شیر جنگل بدود و یک شیر برای آنکه زنده بماند باید سریع تر از آهسته ترین آهوی جنگل بدود ". سوال اینجاست علیرغم نکات مثبت نهفته در ذات رقابت، تشبیه رقابت بازارهای انسانی به رقابت حیات وحش چه تبعات منفی ای برای جامعه ایجاد خواهد کرد؟

  • رضا طبیب زاده