وضعیت مبهم آینده زندگی روستایی
آینده روستا در ایران یکی از مبهمترین مسائل کشور است. در سطح کلان صحبتهای بسیاری درباره معکوس نمودن روند مهاجرت از روستا به شهر میشود. جدای از شعارهای تکراری و فضاسازیهای رسانهای و تبلیغاتی، بعضا اقدامات کارشناسی نشده برای حل این مشکل مانند احداث شهرکهای نوساز به جای خانههای قدیمی روستاییان و جابجایی موقعیت جغرافیایی روستا و یا تبدیل روستا به شهر به منظور از بین بردن انگیزههای مهاجرت انجام شده است اما نتایج نشان میدهد روند مهاجرت سرعت بیشتری پیدا کرده است. دو نظریه در اینجا مطرح میشود. اول آنکه مسئولین میدانند با توجه به روند فعلی، روستا در ساختارهای موجود نمیتواند احیا شود و صرفا با انجام اقدامات تبلیغاتی، سعی میکنند خود را به عنوان ناجیان روستا معرفی کنند. فرضیه دوم آن است که بدون توجه به آینده روستا و عدم برنامه ریزی بلند مدت در سطح کلان و ناآگاهی درباره جایگاه روستا نسبت به شهر در دهههای آینده، به صورت چشم بسته سعی در معکوس نمودن روند مهاجرت دارند. از آنجایی که تا به حال مسئولین و سیاستگذاران کشور درباره آینده بلندمدت زندگی روستایی در ایران صحبتی نکردهاند و بیتوجهی نسبت به سبک زندگی روستایی کاملا مشهود است، میتوان مطمئن بود که فرضیه سومی وجود ندارد.
روند تبدیل روستا به شهر که دگردیسی روستاشهری نامیده میشود، در زمانهای مختلف و با توجه به سیاست دولتها متفاوت بوده است اما این دگردیسی در همه دورهها انجام شده است. هدف از این کار آوردن امکانات به روستا، اشتغالزایی و راحت شدن زندگی برای مردم است اما زیرساختهای لازم برای این دگردیسی وجود نداشته و روستا با همان امکانات قبلی تنها تغییر نام داده و تبدیل به شهر میشود، در صورتی که در عمل هیچ تغییری حاصل نمیگردد. نتایج یک نمونهگیری نشان میدهد در روستاهایی که تبدیل به شهر شدهاند میل به مهاجرت بر خلاف انتظار افزایش پیدا کرده است. روند تبدیل روستا به شهر توسط دولت این باور را برای روستاییان به وجود آورده که روستا در صورتی پیشرفت میکند که تبدیل به شهر شود و مسئولین عملا محلی از اعراب برای سبک زندگی روستایی قائل نیستند و توسعه روستا را در گرو تبدیل آن به شهر میدانند. علاوه بر مهاجرت از روستا به شهر، مهاجرتهای بسیاری نیز از روستاهای کوچک به روستاهای بزرگ انجام می شود که عموما در آمارها ثبت نمیشوند. دستیابی به تحصیلات بیشتر، جستجوی کار و یافتن شغلی بهتر از اصلیترین انگیزههای مهاجرت است. اما در کنار این عوامل، میل به زندگی راحتتر در شهر را نیز میتوان اضافه کرد. صدا و سیما با نشان دادن زندگی پر زرق و برق شهرنشینان، حسرت شهرنشینی را برای روستاییان ایجاد میکند. از طرف دیگر راحت طلبی، که به واسطه مدرنیته وارد زندگی مردم شده است و با رشد تکنولوژی و ارتباطات به روستاها رسیده است، سختیهای زندگی روستایی را در نظر ساکنین روستا عبث جلوه میدهد.
دلایل ذکر شده به لحاظ روانی روستایی را مجبور به مهاجرت میکند. طوری که زندگی سخت و متفاوت در حاشیه شهرهای بزرگ را در مقابل زندگی قبلی خود برمیگزیند. زیرا جذابیتهای عمومی شهر که توسط رسانهها در ذهن روستاییان پررنگ شدهاند اینک در دسترسشان میباشد و این رضایت ذهنی را به زندگی سالم در روستا ترجیح میدهد.
از یک طرف نظام حاکم اهمیتی به سبک زندگی روستایی نمیدهد و تفاوتهای آن با زندگی شهری علاوه بر دولت، برای مردم هم ناملموس میباشد و به صورت خواسته یا ناخواسته زندگی شهری را به عنوان سبک برتر زندگی معرفی مینماید. از طرف دیگر میل به راحت طلبی، همواره به لحاظ ذهنی روستاییان را برای مهاجرت به شهر ترغیب میکند.
این روند ذهنی در کنار مشکلات اقتصادی زندگی در روستا، همواره مردم را به سمت مهاجرت سوق میدهد. از طرف دیگر پس از خالی شدن برخی از روستاها، خدمات رسانی به روستاهای باقیمانده با هزینه بیشتری همراه میشود که به صورت درونزا کمبود امکانات در روستا را تشدید میکند. همچنین جوانان میل بیشتری برای مهاجرت دارند و با پیر شدن جمعیت روستا، برنامههای خاص کودکان و جوانان در روستا کمتر اجرا میشود که باعث مهاجرت بیشتر جوانان میشود و با از دست دادن نیروهای توانمند، امید به بهبود وضعیت روستا کمتر میشود.
با توجه به آن که دلایل مهاجرت از روستا به شهر با گذشت زمان و افزایش مهاجرتها تشدید میشود و طی مکانیزمی درونزا، این روند خودش را تقویت میکند، شاید دیگر نتوان این روند را متوقف کرد و مجبور باشیم این پدیده را بپذیریم. لازم است تحقیقات جدی و گستردهای در این زمینه انجام شود تا با برآوردی دقیق از آینده ساختار روستایی کشور، بتوانیم با رویکردی کارکردگرایانه و نه تبلیغاتی، برای سرنوشتی بهتر تلاش کنیم.
خیلی خوب تشریح کرده بودی...
فقط یه موضوع مهم جاش خالی بود توی متنت.
در روستاها کشاورزی شغل اصلی است. کشاورزی هم 90 درصد مصرف آب کشور رو بنام خودش داره. و همه مون میدونیم مصرف آب ما خیلی بیشتر از اون حد مجازیه که برای حفظ طبیعت لازمه. این موضوع یک روند بلند مدتی رو ایجاد کرده که به موضوع «مبهم بودن آینده روستا» دامن میزنه.
خشک شدن، هامون، جازموریان و کاهش سطح آب زیر زمینی در سیرجان و جهرم کهنوج و... شواهد بزرگ این قضیه اند و در روستاهای دیگه هم این معضل «آب» در روند غیر اقتصادی شدن کسب و کار روستاییان و خالی شدن روستاها از سکنه، بی تاثیر نبوده. و فقط مشکلات فرهنگی و ذهنیت ایجاد شده از روستا دلیل مهاجرت از روستا به شهر نیست.