گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی

زیر مجموعه پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه شریف

گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی

زیر مجموعه پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه شریف

گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی

پژوهشگران عضو گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه صنعتی شریف، اینجا از فکرها و دل نوشته هایشان راجع به فعالیت ها و هدف های گروه می گویند. مطالب منعکس شده در این وبلاگ، به هیچ وجه منعکس کننده دیدگاه رسمی گروه نیست و بیان کننده نظرات شخصی نویسندگان است.
برای ارتباط با ما به این آدرس ایمیل بزنید:
socialristip@gmail.com

کانال تلگرام کسب و کار اجتماعی

سامانه آموزشی سرو

خبرنامه کارآفرینی اجتماعی حرکت

خبرنامه حرکت یک

شماره های پیشین

به فهرست دریافت کنندگان خبرنامه کارآفرینی اجتماعی «حرکت» بپیوندید.

عضویت در خبرنامه

۳۳ مطلب با موضوع «یادداشت ها و مقالات» ثبت شده است

این سخنرانی تِد توسط ارنستو سیرولی (Ernesto Sirolli) ارایه شده است و حاصل تجربیات او در حوزه توسعه محلی می باشد. دیدن این سخنرانی به همه کسانی که قصد دارند مداخلات توسعه ­ای انجام بدهند توصیه شده است. وی اکنون در یک موسسه توسعه ­ای فعال در کشورهای آمریکا، کانادا، انگلیس، اسکاتلند و استرالیا فعالیت می کند. خلاصه نظر ایشان این است که : "افراد یک جامعه محلی بهتر از هر کسی می توانند برای توسعه خودشان برنامه ریزی کنند و توسعه گران باید برای تسریع این روند خودشان را در اختیار این مردم قرار دهند نه اینکه ایشان را در اختیار خود بگیرند. طرح های از بالا به پایین سازمان های بین المللی به این دلیل ساده شکست می­ خورند که به محض وارد شدن به یک منطقه و بدون شنیدن نظرات مردم، برایشان راه­ حل تجویز می ­کنند." اگر می خواهید به کسی کمک کنید باید سکوت کنید و بشنوید عنوان این سخنرانی تد است و از  این لینک قابل دسترس است.

  • محمد ملک شاهی

کارآفرینی اجتماعی، نیاز همه کشورها

جمعه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۵۸ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

شاید تصور کنیم که مفهوم کارآفرینی اجتماعی و اشکال مختلف آن یعنی سازمان های خیریه نوآور، کسب و کارهای اجتماعی و بنگاه های اجتماعی در کشورهای فقیر یا در حال توسعه موضوعیت دارند زیرا این کشورها هستند که با مسائل و مشکلات اجتماعی فراوانی دست و پنجه نرم می کنند. گرچه ممکن است مسائل اجتماعی، بهداشتی، زیست محیطی و اقتصادی در کشورهای فقیر و در حال توسعه نسبت به کشورهای توسعه یافته بیشتر باشد و نیاز به کارآفرینی اجتماعی در این کشورها بیشتر احساس شود ولی این موضوع، کشورهای پیشرفته را از امثال این اقدامات، بی نیاز نمی کند. حتی اگر فرض کنیم کشوری در دنیا وجود دارد که نظام های موجود در آن به گونه فعالیت می کنند که تمامی مسائل این کشور را برطرف کرده اند و هیچ مشکلی در این کشور وجود ندارد؛ در این صورت آیا می توان ادعا کرد که آن کشور نیاز به کارآفرینان اجتماعی ندارد؟

به نظر می رسد خیر. جالب است بدانیم نخستین بار بیل درایتون، بنیانگذار آشوکا، واژه کارآفرینی اجتماعی را به کار برد او با تاسیس آشوکا تلاش می کند اقداماتی از این دست را در نقاط مختلف دنیا حمایت کند و گسترش دهد. بیل درایتون در آمریکا زندگی می کند، کشوری که به گمان بسیاری ار افراد مشکلات اجتماعی و اقتصادی کمتری نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر دارد. چرا بیل درایتون این مفهوم را معرفی می کند و بر چه جنبه ای از آن تاکید می کند و چرا برای توسعه و ترویج آن در کشورهای مختلف دنیا تلاش می کند؟ زیرا او باور دارد که کارآفرینی اجتماعی، راه حل مناسبی برای برطرف کردن مشکلات دنیای امروز است. او کارآفرینی اجتماعی را اتخاذ رویکردهای نوآورانه برای برطرف کردن مشکلات اجتماعی تعریف می کند و بر جنبه نوآوری در اقدامات کارآفرینانه اجتماعی تاکید بسیار دارد او معتقد است که کارآفرینی اجتماعی می تواند از طریق نوآوری، اوضاع کشورهایی را که مشکلات کمتری نسبت به کشورهای فقیر دارند نیز بهبود بخشد. اگر نوآوری با هدف بهبود وضعیت موجود، صورت می پذیرد و انتهایی برای نوآوری متصور نیستیم بنابراین کارآفرینی اجتماعی مورد نیاز همه کشورها حتی کشور خیالی ای که هیچ مشکلی ندارد، می باشد؛ زیرا کارآفرینی اجتماعی عملکرد و کارآیی نظام های موجود در این کشورها را که موفق شده اند مشکلات اجتماعی خود را برطرف کنند نیز ارتقا می دهد و وضعیت آن کشور را بهبود می بخشد.

 

 

  • رضا طبیب زاده

 نویسنده مقاله، آقای اسفندیار عباسی است. وی یکی از اندیشمندان ایرانی است که موضوع اقتصاد مقاومتی و توسعه محلی را بعنوان حوزه تخصصی تحقیقات خود قرار داده و سایت "در خدمت اصلاح الگوی مصرف" که توسط وی مدیریت می‌شود منبع بسیار مفیدی برای مطالعه تحقیقات وی در این زمینه‌هاست. 

هدف از این نوشته، معرفی  مقاله " تحقق اقتصاد مقاومتی در دیگر جوامع چرا و چگونه " و دعوت شما به مطالعه کل آن می‌باشد. در ابتدای مقاله، روند استعمار  مرور می‌شود که بتدریج از مدل سنتی به سبک جدید تغییر یافته است و بر وابستگی به شرکت‌های بزرگ چند ملیتی و یا شرکت‌های بین‌المللی با مسئولیت­های محدود مبتنی است.

نویسنده ادعا می‌کند که این شرکت‌های فراملیتی، با نشستن بر مسند مدیریت اقتصاد کشورها، منافع مشترک خود (ترویج فرهنگ زیاده‌خواهی، رقابت، فردگرایی و مصرف‌گرایی) را گسترش داده‌اند. عباسی در ادامه، "تراژدی منابع عمومی" را یک فرضیه غلط می­داند و با توجه به استنادهای علمی، راه‌حل حفاظت از منابع مشترک را نه "برنامه‌ریزی متمرکز و خصوصی سازی"، بلکه "آموزش مهارت‌های اجتماعی، احیای نهادهای مشارکتی بومی و ایجاد نهادهای محلی جدید برای تشویق یاریگری و تصمیم‌گیری گروهی توسط بهره‌برداران محلی" می­داند. وی همین جوامع محلی را جبهه مقاومت در برابر استعمار جدید قلمداد می­کند زیرا "ساکنان این جوامعِ نوظهور، شرط خاتمه دادن به زیاده‌خواهیِ نظام سلطه را خاتمه دادن به زیاده‌خواهی‌های فردی می‌دانند. و این امر فقط وقتی میسر است که مردم در جوامعِ کوچک محلی زندگی کنند" و حقوق شهروندی را همراه با مسئولیت‌های اجتماعی پذیرا باشند.

از بُعد سیاستگذاری، نویسنده مقاله معتقد است، عملیاتی شدن اقتصاد مقاومتی به تجدید نظر در سیاست‌های اقتصادی، مخصوصا سیاست‌هایی که مورد حمایت سازمان‌های جهانی است، منوط می‌باشد. تعدادی از بنیادها، موسسات و دانشگاه‌هایی که ایدئولوژی اقتصاد مقاومتی را رهبری می‌کنند به ترتیب زیر معرفی شده‌اند: الف- بنیاد اقتصاد نوین، ب- کالج شوماخر ج- پایگاه اطلاعاتیِ «راهکارهای عملی»

در نهایت، سه نمونه از اقداماتی که با استقبال مردم و مبتنی بر ایدئولوژی اقتصاد مقاومتی در جهان اجرا شده و قابل گسترش است نیز به تفصیل معرفی شده­‌اند که در اینجا فقط به ذکر نام آنها بسنده می‌کنیم: 1- زمین امانیِ محلی، 2- بانکداری اجتماعی و 3- کسب و کارهای اجتماعی.

برای دریافت مشروح  این مقاله به این آدرس مراجعه کنید.

 

  • محمد ملک شاهی

سه سوال کلیدی، برای تشخیص بنگاه اجتماعی

دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۶:۵۶ ب.ظ

همه ما کمابیش با واژه‌ی بنگاه اجتماعی آشنا هستیم. تعاریف بسیاری برای این مفهوم توسط دانشگاهیان و کارآفرینان مطرح شده است. اما برای اینکه بتوانیم تشخیص دهیم یک بنگاه، اجتماعی محسوب می‌شود یا خیر چه راهی وجود دارد؟

موسسه ACUMEN بستری است برای حمایت‌‌های دانشی، فنی و مالی از کارآفرینان اجتماعی. بنا بر ماموریتش، این موسسه می‌بایست کارآفرینان اجتماعی و بنگاه های اجتماعی را تشخیص دهد. این موسسه، در یکی از مطالب خود، سه سوال کلیدی برای تشخیص بنگاه اجتماعی مطرح می‌کند:

·         آیا بنگاه مورد نظر برای اثرگذاری های خود اولویت بندی دارد؟ موضوع هسته اصلی کسب و کار بنگاه می‌بایست خلق یک یا چند اثر مثبت اجتماعی باشد. به این معنی که، توانایی آنها در بهبود زندگی مردم و بهبود دنیا خروجی غیرمستقیم کار آنها نباشد، بلکه تمرکز اصلی آنها باشد.

بنابراین اگر برای مثال بانکی تجاری را سراغ دارید که در راستای مسئولیت اجتماعی و بوسیله 10% از سود خود، از آموزش رایگان حمایت می‌کند، نمی‌تواند جزو بنگاه های اجتماعی حساب شود

·         آیا بنگاه مورد نظر توانسته معادلات را تغییر دهد؟ راه حل بنگاه برای معضل اجتماعی مدنظر می‌بایست نوآورانه باشد و فضای حاکم بر آن حوزه را تغییر دهد. بدین معنی که آنها گاهی اوقات بازارهایی می‌سازند که قبلا وجود نداشته است.

اگر دغدغه اصلی موسسه ای، رهایی زنان روستاهای مناطق کمتر توسعه یافته از فقر است، تمرکز اصلی این بنگاه، اجتماعی است. اما اگر برای این کار، به سراغ روشهای خیریه ای معمول (مانند کمک های بلاعوض، و یا فروش صنایع دستی معمول روستا بوسیله جشنواره‌های خیریه) رفته است، بنابراین نتوانسته معادلات حاکم بر فضا را تغییر دهد و بنگاه اجتماعی محسوب نمی‌شود.

·         آیا بنگاه مورد نظر با روشهای حرفه‌ای اداره می‌شود؟ یک بنگاه اجتماعی (انتفاعی یا غیرانتفاعی) می‌بایست طوری سازماندهی و اداره شود که بتواند خودگردانی مالی خود را حفظ کند.

اگر بنگاهی، دغدغه اصلی خود را تحصیل کودکان کار تعریف کرده باشد، و همچنین روشها و بازارهای جدیدی برای کاهش هزینه‌های تحصیل و کسب درآمد توسط سرپرستان این کودکان ایجاد کرده باشد، تا بدین جا مشخصات یک بنگاه اجتماعی را داراست. اما اگر درآمدهای بنگاه کفاف هزینه‌هایش را ندهد، بنابراین نمی‌توان برروی پایداری آن حساب کرد و نمی‌توان آن را بنگاه نامید. چون دیر یا زود محکوم به تعطیلی خواهد بود.

تنها با برخورداری توامان این سه ویژگی است که یک کارآفرینی اجتماعی متولد می‌شود و یک بنگاه، بنگاهی اجتماعی محسوب می‌گردد.

  • سید وحید رضوی

نوآوری اجتماعی در زمینه کشاورزی

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۴۷ ب.ظ

کشاورزی یکی از بخش های مهم اقتصاد است که در تولید ناخالص داخلی، ارزآوری و از همه مهمتر اشتغال کشور نقشی پر اهمیت دارد. از طرفی سبک توسعه این حوزه اقتصادی در کشور منجر به تبعات بسیار زیادی به ویژه در از بین بردن منابع آب به وجود آورده است که نتیجه آن خشکی دریاچه ها، رودها و تالاب ها و کاهش چشمگیر آب های زیرزمینی بوده است. به همین جهت به نظر می رسد فعالیت ها و ابتکارات جدیدی که در این زمینه بتواند به بهبود وضعیت کشاورزی مبتنی بر پایداری و تعهد به محیط زیست بیانجامد نوآوری هایی اجتماعی خواهد بود.

از آنجا که چنین موضوعی در سطح کلان کشور مطرح بوده و رویکرد و نگاه حاکمیت ایران معمولا با مولفه های پایداری مخصوصا در زمینه کشاورزی هم راستا نبوده است، طبیعتا نیاز به تغییر رویکرد حاکمیت و ایفای نقش مناسب آن در اصلاح مدل توسعه بسیار پر اهمیت است. اما سوالی که مطرح است این خواهد بود که با فرض آنکه دولت و حاکمیت، حرکت به سمت توسعه پایدار و فروکش کردن عطش توسعه را پذیرفتند، حال چگونه باید مردم و کشاورزان را در مسیر نوآوری های اجتماعی دوستدار محیط زیست در زمینه کشاورزی همراه کنند.

باید پذیرفت که افزایش کشاورزی، حفر چاه های غیر مجاز، گسترش شهرها و ... هیچ کدام یک شبه رخ نداده است و اکنون هم برای اصلاح وضعیتی که به نابودی منابع منجر می شود، نمی توان شتاب زده عمل کرد. دولت اکنون نمی تواند به راحتی مسدود کردن چاه های غیر مجازی که تا مدت ها چشم هایش را بر روی آن بسته بود و کاهش سطح زیر کشتی را که تا مدت ها از رشد آن استقبال می کرد، دنبال کند و تاکید و اصرار بر آن می تواند تبعات منفی بزرگی برای کشور داشته باشد. از آن مهمتر جامعه ای که با کشاورزی راه و روش تامین معاشی برای خود دست و پا کرده است و اکنون به امید برداشت از زحمات گذشته خود است به راحتی نمی تواند منافع خود را به نفع محیط زیست و سایر مردم نادیده بگیرد. علاوه بر وابستگی معیشتی این جامعه به چنین شیوه تامین معاش، کشاورزی برای جامعه مذکور حکم سبک زندگی و هویتی نیز دارد که در این مورد هم نمی توان به راحتی آن را تغییر داد.

به نظر می رسد تغییر در سبک کشاورزی و معیشت برای حرکت به سمت توسعه پایدار، نیازمند جامعه ای از کشاورزانی است که در حال حاضر در اغلب مناطق کشور با آن فاصله جدی داریم. جامعه کشاورز در صورتی که توانمند بوده و سرمایه انسانی و اجتماعی بالاتری به دست آورد و در کنار آن رفاه بیشتر، امنیت زندگی بالاتر و امکانات مناسب تر در دسترس داشته باشد، راحت تر در مسیر نوآوری اجتماعی، توسعه پایدار و کشت سودمندتر با در نظر گرفتن جوانب مختلف حرکت خواهد کرد و این منجر به اجرایی شدن سیاست های توسعه پایدار دولت خواهد شد.

 برای نمونه در دهه های گذشته متوسط سنی کشاورزان پیوسته افزایش یافته است و مسن بودن کشاورزان منجر به کاهش بهره وری، عدم آگاهی از اطلاعات مورد نیاز و عدم تمایل به نوآوری و استفاده از روش های جدید می شود. به همین جهت جامعه کشاورزی برای افزایش بهره وری نیازمند وارد شدن نسل جدیدی از کشاورزان است تا بتواند نوآوری های جدید در راستای توسعه پایدار را بپذیرد و دنبال کند.

همچنین جامعه کشاورزان باید به جامعه ای تبدیل شود که در ارتباط موثر و متقابل نهادهای توسعه دهنده فناوری های جدید یا نهادهایی که با فناوری های جدید آشنا بوده و توانایی به کارگیری آن را دارند، دانش مورد نیاز برای توسعه پایدار کشاورزی را به کار گیرد. علاوه بر این، کشاورزان باید بتوانند اطلاعات مورد نیاز بازار محصولات و کشت محصولاتی که می تواند همزمان به استفاده بهینه و پایدار از آب، افزایش سود برای آنها و تامین نیاز کشور توجه کند را به دست آورند و با استفاده از آن تصمیم گیری کنند.

بر اساس توصیف بیان شده از جامعه کشاورزی مطلوب، نقش تسهیلگری برای توانمندسازی جامعه کشاورزی مطرح می شود و اهمیتی غیر قابل انکار پیدا می کند. تسهیلگران باید توانمندسازی این جوامع را در جهت بهبود وضعیت کشاورزی انجام دهند و به آنها برای فهم مناسب تر مساله یاری برسانند. همچنین ابزارها و به طور کلی دانش جدید در این حوزه را به کشاورزان منتقل کنند.

نقش مهم دیگری که برای تسهیلگران تعریف می شود تلاش برای به مشارکت گرفتن جوامع محلی در تصمیم سازی، توسعه راهکارها و انجام آنها است. از آنجا که سابقه کشور در دهه های گذشته در راستای خدمات رسانی به روستاها و کشاورزان در فضای متفاوتی دنبال شده است و این سبک تبدیل به فرهنگی در سطح جوامع محلی گشته است، تغییر آن بسیار سخت و پر اهمیت است.

همچنین علاوه بر توانمندسازی کشاورزان و جوامع محلی، برای تبدیل شدن جامعه کشاورزان به جامعه ای پویا، مرفه و دنبال کننده توسعه پایدار، نیاز به اقدامات مهمی از طرف دولت احساس می شود. نگاه موجود در جامعه به کشاورز به عنوان قشر ضعیف و مستضعف، باید با اقداماتی جهت بهبود زندگی این جامعه جایگزین شود تا رفاه و ارتقا طبقه اجتماعی کشاورزان را به وجود آورد. در این صورت توسعه پایدار راحت تر می تواند به دغدغه خود کشاورزان مرفه و با جایگاه اجتماعی بالا تبدیل شود و به این صورت آنها سیاست های دولت را دنبال کرده و حتی از دولت چنین اموری را مطالبه می کنند.

در این راستا هویت بخشی به تشکل های کشاورزی و سپردن بخشی از وظایف مربوط به خودشان مانند مدیریت محلی منابع، حمایت از تعاونی ها و ... به آنها، کمک قابل توجهی به این هدف خواهد کرد. همچنین دولت باید با سیاستگذاری های خود در راستای کاهش ریسک کشاورزان برای حرکت به سمت تولیدات جدید با منافع مذکور، از طریق اقداماتی همچون توجه به  وضعیت زنجیره ارزش چنین محصولاتی و بهبود آن تلاش کند.

مکانیزم یارانه نیز باید در راستای اهداف بیان شده هدفمند گردد و به جای پرداخت یارانه برای آب و انرژی به مواردی پرداخت شود که رفاه کشاورزان، در اختیار قرار دادن امکانات و شیوه های بهره ور و جدید کشاورزی، اطلاعات مورد نیاز و در نهایت توسعه پایدار کشاورزی و احتمالا سود کشاورزان را دنبال کند. 

در همه این موارد باید توجه داشت که دستیابی به چنین وضعیتی نیازمند تلاش جدی دولت، نهادهای مدنی و مردم دارد و در کوتاه مدت به دست نخواهد آمد. همچنین اگر چه هزینه های دستیابی به چنین وضعیتی زیاد است، اما به نظر می رسد بیشتر از هزینه های گزاف دولت در راستای اقدامات عمرانی برای کشاورزی همچون ساخت سدها نباشد.


  • سروش طالبی اسکندری

مدل اقتصادی سوئیس

يكشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۵۸ ب.ظ

 

یوهان اشنایدرامان، رییس جمهور سوئیس، یکشنبه نهم اسفند به ایراد سخنرانی با موضوع درسهایی از مدل اقتصادی سوئیس، پرداخت. در زیر خلاصه ای از این ارایه که در سالن علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد، مستند شده است:

رئیس جمهور سوئیس پس از تشریح برخی خصوصیات کشورش (از جمله جممعیت 8 میلیونی و جی دی پی 60 میلیون دلاری و نظام نخست وزیر-رییس جمهوری) اظهار کرد که: «اقتصاد ما بر سه رکن  ساده استوار است:

1- بازار کار لیبرال (liberal job market) که به اقتصاد فرصت نفس کشیدن می­دهد. این رکن به کسب و کارها اجازه میدهد که خود را با محیط درحال تغییر تطبیق دهند.

2- روحیه همکاری و تعاونِ نشاط بخش که بر احترام متقابل و ارتباط، بنا شده است (lively social partnership) .این خصوصیت تضمین میکند که هیچ کسی در گوشه و کنار خیابان نخواهد مرد (کنایه از تامین حداقل نیازهای زندگی).

3- آموزش ابتداییِ فنی یا آکادمیک و تحقیقات روی مرزهای دانش. این توان نوآوری _که مهمترین منبع رقابتی بودن ماست_ را گسترش میدهد. »

وی همچنین نکاتی را درباره اهمیت اقتصاد مقاومتی و اقتصاد فراگیر که در ایران نیز مورد توجه قرار گرفته است مطرح نمود. در نهایت هم چندین موافقتنامه همکاری بین دانشگاهی توسط رییس دانشگاه های ایرانی و سوییسی امضا شد. 

لازم به ذکر است که دولت سوئیس سیاستهای رفاهی شدیدی را در ازای دریافت مالیات بالا پیگیری می کند (چندی پیش اخبار مربوط به همه پرسی برای حقوق ماهیانه 2800 دلاری به مردم سوئیس در رسانه ها خبرساز شده بود. این لینک را ببینید).

  • محمد ملک شاهی

در کشور ما توسعه صنعت در مناطق کمتر توسعه یافته به دلایل مختلف مخصوصا عدم وجود زیرساخت، با ریسک و خطر ناپایداری بالا مواجه است. بنابراین در اکثر موارد عقل سلیم سرمایه گذار با اهداف اقتصادی به وی حکم می کند فرصت های سرمایه گذاری در شهرهای بزرگ و امکانات کافی را با سرمایه گذاری در مناطق کمتر توسعه یافته با زیرساخت های حداقلی معاوضه نکند.

در چنین شرایطی به نظر می رسد یکی از مهمترین جنبه ها در سیاست گذاری توسعه کسب و کار در مناطق کمتر توسعه یافته توجه به پایدار سازی این کسب و کارها است و لازم است سیاست های مختلف در این حوزه را با این رویکرد ارزیابی کرد. در این مطلب منظور از کارآفرینی در مناطق کمتر توسعه یافته، کارآفرینی هایی است که منفعت اجتماعی از آن به وجود می آید و در راستای توسعه ایجاد می شود. همچنین منظور از پایداری کسب و کار، شرایطی است که در آن کسب و کار بتواند با مشکلات درونی و خارجی خود مقابله کند و به فعالیت خود ادامه دهد. در ادامه از منظر پایداری کسب و کار دو مدل پیشنهاد شده برای توسعه کسب و کار روستایی یا مناطق کمتر توسعه یافته نقد می گردد.

پیروان ایده کسب و کار اجتماعی محمد یونس، راه اندازی کسب و کار در قالب کسب و کار اجتماعی را روشی برای توسعه در مناطق کمتر توسعه یافته می دانند. پیش فرضی که در این رویکرد نهفته است طمع سرمایه گذار برای استثمار روستاها و مناطق کمتر توسعه یافته می باشد. در مقابل، این افراد توصیه می کنند که نیاز به کارآفرینان کسب و کار اجتماعی است که قصد به دست آوردن سود از سهام را نداشته باشند. اما باید توجه داشت کارآفرینی که در یک منطقه کمتر توسعه یافته قصد راه اندازی کسب و کار داشته است، در مسیر توسعه منطقه گام برداشته و به احتمال زیاد قید کسب و کار کم ریسک تر و پر سودتر شهری را زده است.

از منظر پایداری کسب و کار نیز به نظر می رسد در حوزه اشتغال خرد،‌ پیشنهاد کسب و کار اجتماعی نمی تواند به افزایش پایدار سازی کسب و کار بیانجامد و اتفاقا در مواردی از پایداری آن می کاهد. کسب و کارهای معمولی در زمان رونق کسب و کار معمولا سود و انباشته مالی قابل توجهی برای شرکت و سرمایه گذاران آن ایجاد می کنند. این سرمایه در زمان رکود و یا مواجهه با یک مشکل ایجاد شده می تواند منجر به حفظ کسب و کار گردد. نمونه های زیادی از کسب و کارهای خرد در کشور وجود دارد که صاحب آن در زمان مواجهه با چنین مشکلی مجبور به فروش دارایی های شخصی خود شده است تا کسب و کار از شرایط بحرانی خارج شود. این موارد در محیط پر از تغییر و بی ثبات اقتصاد ایران نمایان تر است. در چنین مواردی به نظر می رسد مواجهه کسب و کارهای معمولی نسبت به کسب و کار اجتماعی برای خروج از بحران بهتر خواهد بود.

مدل دوم طرح مشارکت اقتصادی است که به تازگی توسط دولت برای سرمایه گذاری در روستاها پیشنهاد شده است. در این طرح با هدف ایجاد منفعت برای بخش بزرگی از مردم روستا، به جای نفع اقتصادی افراد محدود سرمایه گذار، تسهیلات طرح به جمع بزرگی از خانوارهای روستایی داده می شود که در طرح مشارکت می کنند. پیش بینی این طرح سرمایه گذاری مثلا ۲۰۰ خانوار روستایی در یک طرح و منفعت اقتصادی جمعی آن ها است.

اما این طرف مثبت طرح است. در صورتی که چنین طرحی سودآور باشد همه چیز درست پیش رفته است و وضعیت مالی جمع بزرگی از اهالی روستا به صورت متوازن بهبود یافته است. ولی در صورتی که چنین طرحی با مشکل مواجه شود و ورشکست شود چه اتفاقی برای مردمی که سرمایه های اندک خود را در این طرح صرف کرده اند و اکنون مجبور به بازپرداخت وام نیز شده اند پیش می آید؟ به نظر می رسد در این طرح نیز پیش فرض سودآوری طرح بوده و دغدغه ای که محور قرار گرفته است نحوه توزیع سود می باشد. بنابراین در اینجا نیز ارزیابی پایداری مدل پر اهمیت است.

از نظر بنده طرح مشارکت اقتصادی با وجود ابتکارات قابل توجه و دغدغه های متعالی، در مواردی نیز چالش زا خواهد بود که به پایداری کسب و کارهای ایجاد شده ضربه وارد می کند. یکی از این چالش ها بی توجهی به وجود زیرساخت فرهنگی سهامداری و مدیریت کسب و کار متوسط ـ با سرمایه گذاری حدود ۱ تا ۵ میلیارد - و همچنین فرهنگ کسب و کار صنعتی در اکثر روستاهای کشور است. روستاهایی که تاکنون صنعت نداشته و اهالی آن ارتباطی با فرایندهای تولیدی و زنجیره ارزش صنعت نداشته اند چگونه خواهند توانست به یکباره کسب و کاری نه چندان کوچک را به خوبی اداره کنند؟ همچنین تعارض هایی که در جامعه روستایی بین افراد مختلف پیش خواهد آمد می تواند به کسب و کار لطمه وارد کند. برای مثال بسیار طبیعی خواهد بود که افراد مختلف روستا که به یک اندازه در سهام شرکت مشارکت داشته اند، برای بهره مندی از فرصت های شغلی محدود در کسب و کار ایجاد شده برای خود و اعضای خانواده شان با یکدیگر به مشکل بر بخورند.

 

  • سروش طالبی اسکندری

کسب و کار اجتماعی

يكشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۱۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

کسب و کار اجتماعی چیست؟

مطلب زیر بر گرفته از ارائه آقای طهماسبی در مورد کسب و کار اجتماعی در " همایش کارآفرینی و کسب و کار اجتماعی در ایران " می باشد.

کسب و کار اجتماعی ترجمه واژه لاتین Social Business است. این واژه، نخستین بار توسط پروفسور محمد یونس، اقتصاددان بنگلادشی و برنده جایزه صلح نوبل سال 2006، به کار گرفته شد.

کسب و کار اجتماعی، کسب و کاری است که هدف اصلی تاسیس آن، اجتماعی بوده است؛ به عبارت دیگر یک کسب و کار اجتماعی ایجاد می شود تا یک یا چند مشکل اجتماعی نظیر: فقر، اعتیاد، بیکاری، طلاق، کار کودکان، مشکلات فرهنگی، مشکلات محیط زیستی و ... را برطرف کند.

یک کسب و کار اجتماعی دارای سه شرط و هفت خصوصیت است و هر کسب و کاری که این سه ویژگی و هفت اصل را دارا باشد یک کسب و کار اجتماعی محسوب می شود.

سه ویژگی لازم کسب و کار اجتماعی عبارتند از:

1- هدف اصلی کسب و کارهای اجتماعی، برطرف کردن مشکلات اجتماعی است و بر خلاف کسب و کارهای تجاری که برای حداکثر کردن سود برای صاحبان خود تاسیس می شوند، یک کسب و کار اجتماعی ایجاد می شود تا یک یا چند مشکل جامعه را برطرف کند. بنابراین می توان گفت کسب و کارهایی که هدف اصلی تاسیس آنها کسب سود حداکثری برای صاحبانشان است حتی اگر فعالیت های اجتماعی انجام دهند تبدیل به کسب و کار اجتماعی نمی شوند.

2- از نظر اقتصادی خودگردان هستند؛ کسب و کارهای اجتماعی باید تمامی هزینه های خود را از طریق فروش محصولات یا خدمات، تامین کنند. بنابراین سازمان های خیریه علیرغم آنکه هدف آنها مطلقا هدفی اجتماعی است به علت آنکه از لحاظ اقتصادی خودگردان نیستند و هزینه های آنها از طریق دریافت کمک ها و هدایای مردمی و دولتی، تامین می شود مشمول تعریف کسب و کار اجتماعی نمی شوند.

3- در کسب و کار اجتماعی سودی میان سهامداران تقسیم نمی شود. طبق شرط دوم هر کسب و کار اجتماعی باید از طریق درآمدی که از تجارت بدست می آورد، هزینه های خود را پوشش دهد اگر درآمدهای یک کسب و کار اجتماعی بیش از هزینه های آن باشد سود حاصل شده میان سهامداران تقسیم نمی شود بلکه برای گسترش دامنه فعالیت های اجتماعی مجددا در کسب و کار اجتماعی، سرمایه گذاری می شود.

بنابراین می توان در جمع بندی بیان کرد که کسب و کار اجتماعی، کسب و کاری است که هدف اصلی تاسیس آن اجتماعی است و ضرر ده نیست به این معنا که سود حاصل از فعالیت های آن برابر یا مساوی صفر است و سودی بین سهامداران تقسیم نمی کند.

کسب و کارهای اجتماعی دو نوع دارند که در زیر، خصوصیات و تفاوت های این دو بیان می شود.

  • رضا طبیب زاده

گونه‌شناسی نوآوری‌های اجتماعی

چهارشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۱۲ ب.ظ

ابتکار

مقدمه: اقسام نوآوری

نوآوری بطور خلاصه و در یک جمله، یافتن راه‌کارهای جدید برای رفع نیازهای بشری است. در ادبیات مدیریت بنگاه‌ها و بعنوان یکی از انواع تقسیم بندی آمده است: نوآوری می‌تواند از جنس نوآوری محصول یا نوآوری فرآیند باشد. در نوآوری محصول، سعی می‌کنیم بوسیله محصول جدید، مشکلاتی را حل کنیم که قبلا حل نمی‌شده و یا با هزینه و زمان بیشتری رفع می‌شده‌اند. حال این محصول می‌تواند یک کالا و یا یک خدمت باشد. بعنوان مثالی از نوآوری کالا، با اختراع اتومبیل، مشکل طی مسافت‌های طولانی حل شد و بعنوان مثالی از نوآوری خدمات، با شکل‌گیری موسسات مالی و بانک‌ها، بخشی از معضلات تامین مالی و سرمایه‌گذاری رفع شد. بنابراین در نوآوری محصول، شکل جدیدی از ارزش برای مشتریان در قالب کالا یا خدمت جدید خلق می‌گردد. اما نوآوری به این قسم محدود نیست؛ یک محصول می‌تواند تغییر چندانی نداشته باشد، اما با بهره‌وری بالاتر و هزینه‌ی کمتری تولید گردد. این کار از طریق نوآوری در فرآیند تولید محصول یا خدمت میسر است. بعنوان نمونه، با ورود چاپگرهای سه بعدی به بازار، از این به بعد طراحی‌های اولیه به شکل ساده‌تری به یک نمونه کالا (product sample) تبدیل می‌گردند. بنابراین اگر فعالیت یک موسسه را تولید نمونه کالا برای طراحان فرض کنیم، با اینکه تفاوت چندانی در محصول این موسسه (نمونه کالا) اتفاق نیفتاده است، ولی فرآیند رسیدن به آن، به مدد چاپگر سه بعدی بسیار سریعتر شده است. به این نوع نوآوری، که در آن محصول نهایی تغییر چندانی نکرده ولی هزینه‌ی مالی و زمانی رسیدن به آن کمتر شده است، نوآوری در فرآیند می‌گویند. نوآوری در فرآیند به فرآیند تولید محدود نیست، این نوآوری می‌تواند در فرآیند تامین مواد اولیه، در فرآیند بازاریابی، و هرکجای از زنجیره ارزش محصولات اتفاق بیافتد.

گونه‌شناسی نوآوری‌های اجتماعی

اگر راه‌کارهای جدید برای رفع معضلات اجتماعی استفاده گردند، نوآوری اجتماعی اتفاق افتاده است. حال با استفاده از مقدمه‌ی مطلب و با بررسی نمونه‌های مختلف نوآوری، می‌توان مثال‌های جذابی از نوآوری‌های اجتماعی که در دنیا اتفاق افتاده را بررسی کرد و از آنها برای نوآوری اجتماعی در کشور عزیزمان بهره برد.

  • سید وحید رضوی

مساله اجتماعی، دو نگاه مختلف

دوشنبه, ۷ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۱۷ ب.ظ

بسیاری از مسائل اجتماعی هستند که همزمان با عدم قطعیت علمی از یک طرف و تعارض بین ارزش های مورد توجه ذی نفعان از طرف دیگر روبرو هستند. امروزه با پیچیده شدن جوامع و سازمان ها، بسیاری از مسائل مدیران روتین نیستند، بلکه آنها با مسائلی پر از پیچیدگی و تعارض بین گروه ذی نفعان روبرو هستند. نکته بسیار مهم در این باره برخورد و برنامه ریزی و مدیریت مسائل پیچیده است، به گونه ای که برخورد ساده با یک مسئله و ساده انگاری آن می تواند ریشه اصلی مسئله را در بلند مدت تشدید کند. به همین خاطر رویارویی و برنامه ریزی برای حل این نوع مسائل از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مسائل پیچیده، علتهای زیادی دارند، بهطور مستمر تغییر ماهیت میدهند و پاسخ یکتایی که بتوان با اطمینان آن را بهترین راه حل دانست هم ندارند، اما با رویکردی درست، قابل مهار هستند و بهبود می یابند.

برای نمونه فقر و نحوه مواجهه با آن جهت توسعه یک منطقه، خشک شدن دریاچه ای مانند دریاچه ارومیه و نحوه مواجهه با آن و برخورد با آلودگی کلان شهرهای کشور از مسائل پیچیده ایران هستند. مثلا، مسئله فقر یک مسئله پیچیده محسوب می شود چراکه تعریف فقر بدرستی مشخص نیست و در ضمن نمی دانیم ریشه فقر در چیست. ولی اگر فرض کنیم ریشه فقر نداشتن مهارت برای ایجاد شکوفایی اقتصادی باشد، که راهکار رفع آن در آموزش و سیستم آموزشی است پس برای ریشه کن کردن فقر باید به مسائل آموزشی توجه کرد که خود این مسئله یعنی وضعیت سیستم آموزشی یک مسئله پیچیده است که شاید یکی از عوامل آن خود فقر باشد. در واقع فرموله کردن یک مسئله پیچیده خود یک مسئله است. در کنار شناخت و فهم این مساله، تعارض بین گروه های مختلف که در حین یک اقدام توسعه منطقه ای اجتناب ناپذیر است از دیگر زوایای این مسائل پیچیده است. وقتی به این پیچیدگی صورت مساله، محدودیت ها و ضعف های ساختاری دولت ها را نیز اضافه کنیم متوجه مضاعف شدن این پیچیدگی خواهیم شد.

  • سروش طالبی اسکندری