کمک به معیشت کودکان بلوچ؛ حواسمان باشد که سرکنگبین صفرا نیفزاید
یکی از دوستان من رو به یک گروه تلگرامی دعوت کرد بعنوان «کمک به معیشت کودکان بلوچ». این عنوان و برخی نوشته های این گروه یک بارِدیگر دوگانه ی ماهی دادن، یا ماهیگیری را یاد دادن / توسعه ی زورکی یا توسعه مشارکتی/ رویکرد بالا به پایین یا پایین به بالا/ توسعه ی ناپایدار یا توسعه پایدار و... در من زنده شد. سوالی که خودم هم هنوز به دنبال جوابش هستم، این است که آیا این اقدامات آن نتیجه ای که فکر میکنیم، را دارند؟
در واقع ریشه ی این سوال اینجاست که، نتایج کوتاه مدتِ برخی رفتارها با نتیجه ی بلند مدتشان کاملا برعکس یکدیگر عمل میکند و اتفاقا نتیجه بلند مدت به شدت قویتر است اما انسان نتیجه کوتاه مدت را همانطور که بهتر قابل مشاهده است بهتر هم لمس میکند! بعنوان مثال فقط خوشحالی آن لحظه ای را میبینیم که یک خوراکی یا کتاب را به کودک هدیه کرده ایم اما این اثر دوم را نمیبینیم و لمس نمیکنیم که با این کارمان به این کودک یادداده ایم که نباید برای رسیدن به چیزهای خوب تلاش کند بلکه باید منتظر باشیم که خوبی های خودشان به سراغش بیایند. این دومین اثر که در کوتاه مدت خیلی برایمان مشهود و ملموس نیست، در بلند مدت باعث پایداری فقر خواهد شد! شاید بتوان با تغییرات کوچکی این اثرات منفی را کاهش داد، بعنوان مثال اینکه معلم یا والدین این خوراکی یا کتاب را به کودک بدهند، اثرات منفی را کاهش می دهد.
اولین بار با دوچرخه یا بقول برادران بلوچ، سنکل به بلوچستان رفته بودم. هنوز تصویر کودکان بلوچی که دورم جمع میشدند و با حجب و حیا سعی میکردند از من چیزهای مختلفی بپرسند و سنکلِ خودشان را با سنکلِ من مقایسه میکردند و ... ، در خاطرم هست.من از دیدن این رفتارها ی غرورمندانه نتنها دلم به حال این کودکان نمیسوخت بلکه دلم به حال کودکان استانهای دیگری میسوخت که از کودکی وارد بازی کثیف سرمایه شده بودند. هر دوی این کودکان به قول ما فقیر بودند، اما وقتی به کوره روستایی عشایری میرسیدم، کودکان دورت جمع میشدند و به قول خودشان «پیل» مطالبه میکردند اما هیچ وقت از کودکان بلوچ این چنین برخوردی را ندیدم.
چه چیزی باعث شده تا کودکان برخی مناطق حاشیه ای متوقع بار بیایند و کودکان در بلوچستان چنین توقعاتی نداشته باشند؟ ایا همین کمک ها نبوده است که باعث میشود برای هر تغییری باید نگاهمان به بیرون از خودباشد؟ اگر قرار است کمک به معیشت یک فرد صورت بپذیرد، نباید خودباوری و اعتماد به نفس را در او زیر پا گذاشته شود. به نظر من یکی از دلایل تفاوت کودکان که در بند قبل شرح دادم این است که در سالهای اخیر در بلوچستان کمتر پروژه های خیریه انجام شده ولی در بسیاری دیگر از استان های حاشیه ای این فعالیت ها زیاد اجرا شده اند.
توسعه محلی باید همه جانبه و چند بعدی باشد! بعد اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، انسانی و فیزیکی. در این پروژه نیز بایستی حواسمان باشد که توسعه دادن یکی از بعدها (معمولا اقتصاد) باعث نشود تا بعدهای دیگر (معمولا سرمایه انسانی و اجتماعی) را تضعیف کنیم.بایستی در اقدامات توسعه ای حواسمان به آنها باشد.
در علم توسعه محلی یک سری موارد به عنوان اصل پذیرفته شده است، از جمله اینکه برای توسعه دادن یک محل ابتدا باید اجتماع محلی این توسعه را بپذیرد و آن را مطالبه کند و خود جامعه محلی در برنامه ریزی و اجرای اقدامات توسعهای مربوط به خودش درگیر شود. باید دید که برای کمک کردن چگونه شرایطی را فراهم کنیم که جامعه محلی خودش در فرایند توسعهای درگیر بشود. این اصل را که در علم توسعه میگویند، تعبیر دینی هم دارد:بعنوان مثال آیه« ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیرو ما بانفسهم» .
جمع بندی: من نمیخواهم حکم کلی بدهم که کمک کردن کاملا غلط است یا اینکه خودم را در مقام قضاوت اثرگذاری مثبت یا منفی این کانال تلگرامی نمیبینم... فقط خواستم تلنگری بزنیم که بایستی حواسمان به ابعاد اجتماعی این کمکها هم باشد و سعی کنیم که اثرات منفی مداخلات خود را کمینه کنیم. البته در این کانال درباره پروژه اشتغال زایی از طریق رونق بخشیدن به بازار صنایع دستی بلوچی کمتر صحبتی شده بود ولی مطمئنم که آرانیک از آن طریق هم خیلی خواهد توانست که به معیشت کودکان بلوچ کمک کند.
در نهایت خواهشمندم که نقدهاتان به این مقاله یا نقد و نظرها و تجربیاتتان به این رویکرد را بصورت نظر در زیر این یادداشت بنویسید یا برای من بفرستید (محمد ملک شاهی mo.malekshahi@gmail.com). ممنون
- ۹۶/۱۰/۱۳
تمدن بدلی bornos.blog.ir