گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی

زیر مجموعه پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه شریف

گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی

زیر مجموعه پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه شریف

گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی

پژوهشگران عضو گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه صنعتی شریف، اینجا از فکرها و دل نوشته هایشان راجع به فعالیت ها و هدف های گروه می گویند. مطالب منعکس شده در این وبلاگ، به هیچ وجه منعکس کننده دیدگاه رسمی گروه نیست و بیان کننده نظرات شخصی نویسندگان است.
برای ارتباط با ما به این آدرس ایمیل بزنید:
socialristip@gmail.com

کانال تلگرام کسب و کار اجتماعی

سامانه آموزشی سرو

خبرنامه کارآفرینی اجتماعی حرکت

خبرنامه حرکت یک

شماره های پیشین

به فهرست دریافت کنندگان خبرنامه کارآفرینی اجتماعی «حرکت» بپیوندید.

عضویت در خبرنامه

اشاره: کمتر فعالی در حوزه توسعه روستایی در ایران هست که با دکتر تقی فرور آشنا نباشد. وی فارغ التحصیل دکترای اکولوژی و علوم اجتماعی از دانشگاه واشنگتن آمریکا است البته خودش می گوید که: «برای مدرکم پشیزی ارزش قائل نیستم و هر چه یاد گرفته ام از فرهنگ مردم محلی دنیا بوده است.» وی در حال حاضر علاوه بر مدیریت موسسه سنستا در ایران، رئیس کنسرسیوم بین المللی قرق های بومی سازمان ملل (ICCA Consortium) و عضو هیأت امنای بنیاد پاول.ک.فایرابند در سوئیس است. فرور، بیش از 40 سال سابقه کار حرفه ای در حوزه توسعه محلی با تاکید بر احیای نظام های عرفی در جوامع بومی دارد. او قبل از انقلاب فعالیت خود را در این حوزه شروع کرد و در اولین طرح مشارکتی در ایران (سلسله) حضور داشت و با آزاد شدن فضای فعالیت های مدنی و اجتماعی، اولین موسسه را در این حوزه، بعد از انقلاب جمهوری اسلامی ایران به نام « مؤسسه توسعه پایدار و محیط زیست (سنستا)»  تاسیس نمود.

در این نوشته، برخی از تجربیات و نظرات دکتر فرور و مدل توسعه محلی سنستا که در چهارمین جلسه همیاران توسعه محلی توسط ایشان ارایه شد، به نقل از آقای دکتر فرور آورده شده است.

"

من یک عشایرزاده با اصلیت ترک هستم و قسمتی از فعالیت هایم را در زمینه حفظ فرهنگ عشایری انجام داده ام. اجازه دهید از همین ابتدا وارد بحث تاریخی در این حوزه بشوم: خوشبختانه در ایران هیچوقت صاحبان قدرت و سرمایه، این موقعیت را پیدا نکرده اند که ایده­های اشتباه خود را در حوزه تغییرات اساسی در فرهنگ بومی جوامع عملی کنند. دولت ها از گذشته های دور به دنبال از بین بردن فرهنگ عشایری بوده اند. حکومت ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، بواسطه تحریکات انگلیسی ها طرح یکجانشین کردن عشایر را کلید زد و تلاش های بسیاری در این زمینه انجام داد. دولت آمریکا و انگلیس از زمان جنگ جهانی دوم از عشایر ایران زخم خورده بودند و با این طرح خیال می کردند که می توانند عشایر را ریشه کن کنند. حتی آموزش هایی که در قالب طرح آموزش عشایری با کپی برداری از مدارس سرخپوستان آمریکا توسط محمد بهمن بیگی صورت گرفت نیز در پس ظاهر خود همان هدف شوم را دنبال می کرد. پس از انقلاب هم نسبت به عشایر خیلی عالمانه برخورد نشده است؛ من در یک جلسه از رئیس جمهور دولت سازندگی که بسیار هم محترم است شنیدم که ایشان گفتند: "من حاضرم هرچه هزینه لازم است بپردازم تا بیست سال دیگر عشایر در کشور نداشته باشیم"  البته این نظر با نیت خیر و احتمالا باهدف تامین رفاه عشایر بوده است، اما احتمالا بر این پیش فرض اشتباه که نمی توان امکانات بهداشتی و رفاهی را برای عشایر کوچنده فراهم نمود، بنا شده است.

هدف گذاری حذف عشایر ناشی از مدیریت تکنوکرات ها در ایران بوده است. گرچه دلیل این هدف گذاری قبل و بعد از انقلاب، متفاوت بوده است، هدف این اقدام قبل از انقلاب بغض نسبت به عشایر و بعد از انقلاب به دلیل حبّ به عشایر بوده است؛ اما خوشبختانه الان هنوز دویست هزار خانوار عشایر کوچنده در ایران داریم که فرهنگ ارزشمند این جامعه را حفظ کرده و می کنند و این عدد، نسبت به سال 1370 تغییر چندانی نداشته است. این نشان می دهد که فرهنگ کوچ، ریشه در فرهنگ و تاریخ و طبیعت دارد و تکنوکراسی نمی تواند آن را از بین ببرد. در واقع مردم این فرهنگ را از حیوانات وحشی و از طبیعت یاد گرفته اند و مصداق این شعر را من در این برخورد با عشایر می بینم:

چراغی را که ایزد بر فروزد *** هر آنکس پف کند ریشش بسوزد

من در یکی از کارهای اوایل انقلاب در سازمان برنامه و بودجه قرار شد که روی موضوع تعاون کار کنم، رفتم و قانون تعاون را که قبل از انقلاب نوشته شده بود، مطالعه کردم و دیدم چه قانون خوبی است. و بعد از پیدا کردن یکی از نویسندگان آن فهمیدم که این قانون از دانمارک به ایران وارد شده است. اما بعد از پرس و جوهای بسیار دریافتم که اصلا دانمارک چنین قانونی نداشته و ندارد. در دانمارک یک فرهنگ کار جمعی وجود داشته است و دولت این فرهنگ را به رسمیت شناخته است و اصلا نوشته ای در این زمینه وجود ندارد. اما ما در ایران قصد داشته ایم تعاون را با قانون و نوشته ایجاد کنیم؛ چه عبث!!! مهمترین مشکل این نظام ها این است که مبتنی بر فرد هستند اما در مدل ایرانی – اسلامی، قوم و قبیله معنا داشته است و نه فرد، و کوچکترین واحد شمارش خانوار بوده است.

به نظر من بهترین کاری که ما می بایست در حوزه تعاون انجام بدهیم این بوده که ساختارهای تعاونی موجود در ایران را که مبتنی بر فرهنگ ایرانی - اسلامی شکل گرفته بوده اند، به رسمیت بشناسیم و کمک کنیم که در دنیای مدرن نیز رشد و توسعه پیدا کنند.

 ما معتقدیم که هر  قانونی اگر با فرهنگ جامعه همسو و همراه باشد می تواند به شدت در یک جامعه مقبول واقع شود و برعکس اگر تقلیدی و بدون توجه به نظام های عرفی موجود در جامعه باشد، امکان پیشرفت نخواهد داشت. ما در فعالیت های توسعه محلی که در موسسه توسعه پایدار انجام می دهیم، نیز همین روند را اجرا می کنیم.

ما در «مجموعه سنستا» وقتی به یک روستا، جامعه عشایری و یا یک منطقه با هدف توسعه می رویم ابتدا بررسی می کنیم تا متوجه شویم که چه نظام های عرفی ای در آن منطقه وجود دارد. برای ما به تجربه اثبات شده است که اگر توسعه را بر مبنای این نظام های عرفی انجام دهیم، نتایج عجیبی به دست می آوریم. توانا شدن یک جامعه معمولا با دارا شدن قدرت تحلیل شروع می شود. پس از ورود، ابتدا سعی می کنیم که بشنویم و یک سری مقدمات برای این امر لازم است؛ اول اینکه جامعه روستایی به ما اعتماد کنند و بدانند که ما از طرف دولت نیامده ایم تا بخواهند از ما چیزی بکنند، دوم اینکه افرادی که اعتماد به نفس دارند و زیاد حرف می زنند (نظیر افراد تحصیل کرده) را از میان مردم جدا می کنیم و به عنوان همکار خود بکار می گیریم تا مردم بتوانند حرف دلشان را بزنند.

سپس مردم، مشکلات را لیست و طبقه بندی می کنند، موضوعات مهم را تعیین می کنند و تصمیم می گیرند که با دارایی موجودشان با برخی از مشکلات مقابله کنند. مثلا مردم تصمیم می گیرند که یک پل کوچک برای روستایشان بسازند.

نگاه ما به تسهیلگر، بعنوان یک فرد بی طرف است، او نمی خواهد طرح خودش را پیش ببرد همچنین قصد ندارد، طرح دولت را اجرا کند. یک نگاه خیلی خطرناک به تسهیلگری این است که تسهیلگر، واسطه دولت است و باید جامعه را متقاعد کند که طرح دولت مناسب است.

در مدل توسعه محلی سنستا، فرآیند محور هستیم و نه هدف محور، یعنی همین که که مردم بسیج شوند و پل را بسازند خواه این پل در همان لحظه فرو بریزد، خواه سالیان طولانی، پایدار بماند ما به هدفمان رسیده ایم.

"

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی