گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی

زیر مجموعه پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه شریف

گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی

زیر مجموعه پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه شریف

گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی

پژوهشگران عضو گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی پژوهشکده سیاست گذاری دانشگاه صنعتی شریف، اینجا از فکرها و دل نوشته هایشان راجع به فعالیت ها و هدف های گروه می گویند. مطالب منعکس شده در این وبلاگ، به هیچ وجه منعکس کننده دیدگاه رسمی گروه نیست و بیان کننده نظرات شخصی نویسندگان است.
برای ارتباط با ما به این آدرس ایمیل بزنید:
socialristip@gmail.com

کانال تلگرام کسب و کار اجتماعی

سامانه آموزشی سرو

خبرنامه کارآفرینی اجتماعی حرکت

خبرنامه حرکت یک

شماره های پیشین

به فهرست دریافت کنندگان خبرنامه کارآفرینی اجتماعی «حرکت» بپیوندید.

عضویت در خبرنامه

آشنایی با «مجمع جوانان روستای کهورآباد»

دوشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۰۹ ب.ظ

جمعهای مشابه این مورد، ظرفیتی ارزشمند برای توسعه محلی، با تکیه بر مردم بومی و دانش بومی


"جوانان روستا را دور هم جمع کردیم تا کمتر دچار آسیب‌های اجتماعی شوند." این جمله دلیلی بود که من و همکارم که در کهنوج مشغول بررسی ظرفیتهای توسعه‌ای در این منطقه بودیم، به روستای کهورآباد سهرابی، واقع در بیست کیلومتری جنوب غربی کهنوج برویم تا ببینیم این مجمع جوانان چه سبقه و سابقه ای دارند. آقای کیانوش سهرابی با روی باز ما را پذیرفت و داستان شکل گرفتن این جمع را اینگونه توضیح داد:

حدود هشت سال پیش دیدیم که بعضی وقت‌ها تعداد حاضرین برای نماز در مسجد کم هست و دیدیم جمع‌های جوانان در حال کم شدن است. در ابتد تصمیم گرفتیم که یک کتابخانه در مسجد راه بیندازیم و اینگونه شد که تعدادمان کمی بیشتر شد. پس از آن دیدیم که اصلا شاید بعضی‌ها دلشان نخواهد در فعالیت‌های مذهبی شرکت کنند، تصمیم گرفتیم فعالیت‌های ورزشی را هم در مسجدمان داشته باشیم و هر روز بعد از نماز مغرب و عشا برای فوتبال و والیبال دور هم جمع می‌شدیم. و بعدها گروه تئاتر، مسابقات کتابخوانی و برگزاری مراسم‌های مختلف، جزئی از برنامه دائمی‌مان شد. همچنین هر جمعه برنامه کوهنوردی هم داریم.

سعی می‌کنیم از میهمانانمان در روستا نهایت استفاده را ببریم، آنان را به جمع جوانان می‌آوریم تا برایمان صحبت کند. یکبار، یک فرد فعال در گروه‌های محیط زیستی میهمان روستایمان بود، با حضور وی در جمع جوانان و همفکری یکدیگر تصمیم گرفتیم که در روستایمان کُنار محلی بکاریم (کُنار محلی در این منطقه متفاوت است با کُنار بندری که در هرمزگان می‌روید و مخصوص مناطق با آب بیشتر است). و همچنین با توجه به آموزه‌هایی که ایشان به ما منتقل کرد، شعار تیم فوتبال روستایمان در مسابقات بین روستایی را حامیان خرس سیاه گذاشتیم. چون تنها محلی که خرس سیاه در آن مشاهده شد همین منطقه ماست و این حیوان در معرض انقراض است.

در ضمن ما در گروه‌مان ساختارهایی را ایجاد کرده­ایم که کمک می­کند تا این مجمع پایدار بماند ، مثلا فقط جوانان می‌توانند در اکثر مراسم‌های ما حضور یابند و یا اینکه مدیریت برنامه‌های مختلف بین همه جوانان روستا در گردش است و به تدریج جوان‌ترها فعالیت­ها و مدیریت امور را بدست می‌گیرند. برای انجام هر کاری توسط افراد خارج از روستا هم حواسمان هست که تا جای ممکن، فقط تاثیرات مثبت پذیرفته شود. بعنوان مثال، یکبار گروهی از جوانان مناطق اطراف، تحت عنوان اردوی جهادی می‌خواستند بیایند و یک کار ساخت و ساز را در روستای ما انجام دهند، ما به ایشان گفتیم که جوانان روستای ما خودشان، حاضرند در هر کار اجرایی مشارکت کنند و ]شاید این رفتار شما باعث شود ما به وابستگی به دیگران عادت کنیم[ شما طرح و وسایل را در اختیارمان قرار دهید، ما خودمان همه کارها را انجام می‌دهیم. زمین والیبال مسجد نیز توسط جمعیت جوانان ساخته شده است.
دو سال پیش برای کسب و کار هم، یک سری اقدامات انجام دادیم و دوره­های آموزش پته دوزی برگزار کردیم. این جرقه‌ای بود تا گروه خواهران روستا نیز کم کم شکل بگیرد و به موازات مجمع جوانان فعالیت کند.

یکی از قسمت‌های شیرین سفر من و همکارم به کهنوج آشنایی با این گروه بود چرا که قبل از آن فکر می‌کردیم که با این روندِ استفاده بی‌رویه از آب‌های زیر زمینی تا چند دهه آینده کهنوج در نقشه به یک بیابان دیگر تبدیل خواهد شد و مردمانش نیز محکومند به تخلیه این منطقه‌ی عزیز. چراکه نه تنها روند کاهش سطح آب بسیار ناامیدکننده بود، حتی هیچ کسی هم از مسئولین دولتی‌ دغدغه­اش این موضوع نبود و بیشتر مسئولان به فکر رفع معضلات کوتاهمدت مانند فقر بودند. اما آشنایی با این گروه و گروه‌های مشابه در روستاهای اطراف ما را به این واقعیت مطمئن کرد این جمع‌های ارزشمند که خداوند قول یاری به ایشان داده، اجازه نخواهند داد که این فرضیه ناگوار پیش بیاید.

دریغ‌ست ایران که ویران شود              کنام پلنگان و شیران شود

کنون چاره‌ای باید انداختن                 دل خویش ازین رنج پرداختن



شاید بهترین راهی که بتوان برای توسعه منطقه‌ای متصور شد، استفاده از ظرفیت‌های نهفته در چنین گروه‌های ی و کمک به توانمندشدن چنین جمع‌هایی در روستاها و محلات باشد. البته این پیشنهادی نیست که من و همکارم از این سفر به آن رسیده باشیم. بلکه بسیاری از موسسات توسعه محلی و توسعه روستایی در ایران و در دنیا از همین رویکرد برای توسعه استفاده می‌کنند و آن را مدل «توسعه مشارکتی» می‌نامند. پرداختن به مدل توسعه مبتنی بر گروه‌های بومی خود یک موضوع مجزاست و یادداشتی مجزا را می‌طلبد اما هدف از این یادداشت منتقل کردن قسمتی از این حسِ مثبت به رویکرد مشارکتی در توسعه بود که ما پس از آشنایی با مجمع جوانان روستای کهور آباد از نزدیک به آن ایمان آوردیم.

  • محمد ملک شاهی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی